.
افتر پارت کابوس
(جزر و مد)
این پارت میتونه شرح حال مابقی شخصیت ها و مردم این دنیای سبز کابوس باشه که با خون چرک تاب شده.
Don’t try to fight the storm
You’ll tumble overboard
Tides will bring me back to you
سعی نکن با طوفان مقابله کنی
از کشتی به دریا می لغزی
جزر و مد مرا به تو باز خواهد گرداند
_این آخرین صفحه از دفتر خاطرات لونا بود.
تهیونگ تکه کاغذ پاره شده با دستخط لونا رو روی میز نامجون گذاشت و مرد وقتی کاغذ رو برداشت ، اخمی ریز کرد.
_تهیونگ دفتر خاطرات یه چیز کاملا شخصیه ، این کاغذ خیلی نامنظم پاره شده!
تهیونگ با به پشت ایستادن از نامجون و از پنجره به بیرون نگاه کردن ، تمام سعیش رو میکرد تا اون نگاه رنگ خشم گرفته اش رو از برادر مخفی کنه.
_میدونم
نامجون نگاهش رو به پشت سر تهیونگ داده بود.
_لونا میدونه؟
_وقتی این متن رو خوندم اول فکر کردم مخاطب خودم هستم اما پشت صفحه رو که دیدم متوجه حسش به جونگکوک شدم پس یه دعوای کوچیک هم بینمون شد
نامجون به پشت کاغذ نگاه کرد و متن پشتش رو خوند.
*جونگکوک من نمیتونم با جزر و مد دریا بجنگم اون منو باز به سمت تو هدایت میکنه*
_اوکی ، لونا الان کجاست تهیونگ؟
_قرار بود ببرمش پیش جین اما تا نیمه راه مجبورم کرد کنار خیابون پارک کنم ، نزدیک قبرستون.
مرد کاغذ رو روی میزش گذاشت و گفت:
_میدونی که مجاز نیست به افراد نزدیکم مشاوره بدم اما کاملا برادرانه بهت میگم که حساسیت زیادی داری نشون میدی تهیونگ ، یادمه قبل از ازدواجت بهت این اخطار رو دادم که لونا شاید نتونه بعد از اون ماجرای سخت تمام قلب و روحش رو بهت تقدیم کنه ، اون قبلا تمام عشقش رو خرج اون پسر کرده تهیونگ شاید احتیاج به سال ها فرصت داشته باشه
YOU ARE READING
Nightmare 。*♡ کابوس
Fanficکابوس๑♡♡ اون روانشناس مرموز ، دکتر دیوانه ، کیم نامجون عجیب و غریب ، اون فکر میکنه با چپوندن کلمه ها به مغزم و تجویز دارو های شیمیایی میتونه روح دست نیافتنی و دور افتاده من رو نجات بده. اون مَرد قیافه ای موجه به خودش میگیره و ازم میخواد از دوست پسر...