46-ال اس دی💚

1.3K 244 304
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


جیمین بعد از پیچیدن حوله در پایین تنه اش از حمام خارج شد و مقابل آینه ایستاد و مشغول خشک کردن موهای خیسش شد.

_چرا زل زدی به دیوار؟

دختر با این سوال جیمین به خودش اومد و نگاه خاکستریش رو به داخل آینه داد. پسر با چشم های سیاه و دختر با چشم های خاکستری باهم چشم تو چشم شدند. نور آفتاب صبحگاهی که از پنجره اتاق وارد میشد ، رنگ چشم هردوشون رو روشن تر کرده بود.

_جیمین اگرامشب باهات کنسرت نیام چی میشه؟

پسر شانه ای بالا انداخت و از داخل کامپیوتر اهنگی رو رندوم انتخاب کرد.

Angel_massive attack

_حقیقتا دوست ندارم اونجا تنها باشم

جیمین دوست داشت دست به دامن لونا بشه اما بنظر میرسید که باید طوری شرایط رو ایجاد میکرد تا لونا خودش اومدن رو انتخاب کنه.

_چرا برای یه اجرای ساده و رایگان انقدر با خودت کلنجار میری؟

_من فقط نگرانم..اینکه نیام و اون چسب مخدر رو به تو بزنن یا…

جیمین از خشک کردن موهاش دست نگه داشت. لونا باز داشت هزیان میگفت اما هزیان هایی که انگار آینده رو پیش بینی میکرد. لونا که دید نگاه جیمین متعجب شد ، حرفش رو خورد و تصمیم گرفت که ابدا دیگه اون حرف رو ادامه نده‌.

_چسب مخدر دیگه چیه؟

لونا چهارزانو روی تخت نشسته بود ، کمی جابه جا شد و پاهاش رو بغل کرد.

_اگر بگم فکر میکنی دیوونه ام اما ای کاش توهم خونه میموندی جیمین

_تو کی انقدر بدبین و حوصله سر بر شدی؟

لونا بدبین و حوصله سر بر نشده بود ، اتفاقا خیلی داشت خوشبینانه به این کنسرت نگاه میکرد که بزور جلوی جیمین رو برای رفتن نمیگرفت.

_خب برو…بزودی که حرفام بهت ثابت میشه!

جیمین تصمیم خودش رو گرفته بود. خوشبو کننده رو به بدن بی نقضش میزد و با اعتماد بنفسی که در چهره اش بود تعریف کرد 

Nightmare ⁦。*♡⁩ کابوسWhere stories live. Discover now