part 12

1.2K 215 32
                                    

جونگ‌کوک لبخند زد.

" یالا. باید یه راه پیدا کنیم که کی و چطوری تو رو فراری بدیم."

به زور و درحالی که می‌خواستم از حس سنگینی توی سینه‌‌ام داشتم خلاص بشم لبخند زدم.

" فکر کنم برای فرار کردن توی همین سفرمون یکم زیادی دیره؟ "

" آره. ولی تو حتما باید وقتی توی نیویورکی فرار کنی. چون هیچ‌وقت نمی‌تونی از دست افراد پدر فرار کنی. "

متاسفانه، حق با اون بود. پدر اجازه نمی‌داد من حتی ثانیه‌ای از جلوی چشمش دور بشم. اون بهم اعتماد نداشت. تنها موردی که توی زندانی که توش اسیر شده بودم، وجود نداشت، پابند زنجیری بود.

" ولی هوسوک همیشه این دور و بره. "

من و جونگ‌کوک هردومون به سمت نشیمن، جایی که لیلی داشت به حرفی که حتما هوسوک زده بود می‌خندید نگاه کردیم. خیلی خوشحال به نظر می‌رسید. جونگ‌کوک گفت:

" فکر کنم می‌تونیم دورش بزنیم."

" دفعه‌ی بعد لیلی اینجا نیست که حواسشو پرت کنه. نمی‌خوام اون چیزی در مورد این مسائل بدونه‌. "

جونگ‌کوک سر تکون داد.

" یه راهی براش پیدا می‌کنم. قبلا یه بار فریبش دادم. می‌تونم دوباره انجامش بدم. تهیونگ به من اعتماد داره. هوسوک به اندازه‌ی اون اوایل دنبالم نمی‌کنه."

حس گناه دوباره سینه‌مو فشرد ولی نادیده گرفتمش.

" باید یه پاسپورت بگیرم، این‌طوری می‌تونم از کشور خارج بشم. اگه امریکا بمونم، هیچ‌وقت در امان نیستم."

" باید بری اروپا. "

به شوخی گفتم:

" همیشه دلم می‌خواست یه سر به سیسیل بزنم."

خنده‌ی جونگ‌کوک بلند شد.

" آره، مثل یه نقشه‌ی بی‌عیب و نقص به نظر میاد. "

" به پول احتیاج دارم. شاید بتونم بفهمم بابا پول‌های نقدشو نگه می‌داره. "

" نه، می‌فهمه. باید از پول تهیونگ استفاده کنیم. اگه تا آخرین لحظه‌ قبل از اجرای نقشه صبر کنیم و بعد اون موقع پول رو برداریم، دیگه وقتی متوجه می‌شه که خیلی دیره. "

پرسیدم:

" مطمئنی؟"

جونگ‌کوک سر تکون داد اما سوسویی از تردید توی نگاهش موج می‌زد. به سرعت گفتم:

" شاید بتونیم از یه جای دیگه پول گیر بیاریم‌. می‌تونم از یکی از این شرکت‌های دلال‌ اعتبار برای وام درخواست کنم. این‌طوری هم نیست که بعدش اینجا باشم و مجبور بشم پولشونو پس بدم. "

جونگ‌کوک بلافاصله سرشو به منظور مخالفت تکون داد.

" تمام شرکت‌های دلال اعتبار یا متعلق به فمیلیان یا برتوا. با این‌کار در کوتاه‌ترین زمان ممکن گیر میفتی."

𝐋𝐢𝐦𝐢𝐭𝐞𝐝 𝐛𝐲 𝐇𝐀𝐓𝐑𝐄𝐃 {yoonmin}حيث تعيش القصص. اكتشف الآن