مدتی طول کشید تا جیمین بتونه چیزی که شنیده بود رو هضم کنه. نگاه تاریکش رو تو نگاه بیپروای سئویون قفل کرد و برای اولین بار دلش برای اون دختر سوخت چون هیچوقت فرصت دیدن جیمین واقعی رو نداشت و حالا با رفتارهای اشتباهش داشت موافقت خودش رو با درخواست جیمین برای به تباهی کشیدنش اعلام میکرد.
همون چیزی که جیمین بخاطرش پنجسال صبر کرده بود و حالا فرصت عملی کردنش تو دوقدمیش قرار داشت.
″فقط یه راه برای فهمیدنش هست″
قبل از این که سئویون بتونه حرفش رو حلاجی کنه روی تخت هل داده شد و وقتی سرش رو بالا آورد جیمین رو دید که با پوزخند مشغول باز کردن دکمه های پیراهنش بود.
*به ساعتش نگاهی انداخت، 13:50دقیقه.
کد 001 رو وارد کرد. صدای کلیک وصل شدن تماس داخل گوشش پیچید.
″هیونگ″
″اومدم″
با قطع شدن تماس بلند شد و بعد از نیم نگاهی که از توی آینه به ظاهرش انداخت از اتاق بیرون رفت و همراه جیمین سمت اتاق کنفرانس پا تند کردند.
″رئیس″
تن صدای سوجین خبری بود و باعث شد از حرکت بایستند و با نگاهی منتظر بهش خیره بشن.
″قطعاتی که هفته پیش سفارش دادین رسیده″
جونگکوک به ساعتش نگاه کرد.
″نمیرسیم″
جیمین هم متقابلا ساعتش رو چک کرد و با دیدن عقربه ها که روی دو و دوازده فیکس شده بودند نفس کلافه اش رو بیرون داد.
″تو برو بارو چک کن، من به کازویی میرسم″
جونگکوک ناخودآگاه گارد گرفت.
″نه، باهم چکشون میکنیم″
جیمین دستهاش رو روی سینه اش قفل کرد و با ابروهای بالا رفته به جونگکوک خیره شد.
″اونوقت کازویی رو چیکار کنیم؟″
با دیدن سکوتش پوزخندی زد.
″تو جلسه منتظرتم، دیر نکن″
به ناچار سری در تایید حرف جیمین تکون داد و همراه سوجین مسیرشون رو سمت محل تخلیه بار عوض کردند.
جیمین با نگاهش دور شدن اون دونفر رو تا وقتی که وارد آسانسور شدند دنبال کرد و بعد به سرعت خودش رو به اتاق کنفرانس رسوند.
نفس عمیقی کشید تا افکارش بتونن آخرین سازماندهیشون رو انجام بدن و وقتی از ثباتشون مطمئن شد با ضربه آرومی به در وارد اتاق شد.
نگاهش رو دور اتاق چرخوند و کازویی رو دید که انتهای اتاق از پنجره به بیرون خیره شده بود.
″کازویی شی″
کازویی با شنیدن صدای جیمین چرخید و جیمین تونست نیشخندی که روی لبش نقش بسته بود رو ببینه.
″پارک جیمین، خوشحالم که دوباره میبینمت″
YOU ARE READING
انتقام گرم
Teen Fictionمیگن انتقام غذاییه که سرد سرو میشه اما توی این داستان همه چیز التهاب داره