بخش بیست و پنجم

21 4 0
                                    


جیمین با گفتن این حرف بعد از مطمئن شدن از اینکه گلوی جونگکوک به عضوش عادت کرده سرش رو ثابت نگه داشت و به حرکات پایین تنه اش سرعت بخشید.

صدای عوق زدن های پی در پی جونگکوک باعث میشد بخواد تا جایی که میتونه اون حفره داغ و خیس رو بفاک بده.

با حس نزدیکیش عضوش رو کامل وارد دهن جونگکوک کرد و با حس خوردن سر آلتش به ته گلوی جونگکوک آهی کشید و داخل دهنش ارضا شد.

″فاک″

به آرومی عضوش رو از دهن جونگکوک خارج کرد و با برگردوندنش داخل باکسرش زیپ شلوارش رو بالا کشید و مشغول بستن کمربندش شد.

جونگکوک هم با پایین دادن کامی که داخل دهنش جمع شده بود دستش رو روی لب هاش کشید و بلند شد.

جیمین به جونگکوک نگاه کرد و خواست چیزی بگه که در به صدا دراومد.

″بیا تو″

با باز شدن در کای وارد اتاق شد و بی توجه به نگاهی که به سرعت سنگینیش رو روی خودش حس کرد تعظیم کرد.

″رئیس پارک، رئیس جئون″

″چیشده کای؟″

″گفته بودین هروقت همه اونایی که قراره مصاحبه داشته باشن رسیدن بهتون خبر بدم″

جیمین سری به معنای تایید تکون داد.

″ببرشون تو اتاق کنفرانس تا بیایم″

″متوجه شدم″

″میتونی بری″

″بله، با اجازه″

با رفتن کای جونگکوک هم سمت در رفت.

″میرم باهاشون مصاحبه کنم″

″حتما باید بفاک میرفتی تا عقلت سرجاش بیاد″

دو قدم مونده به در متوقف شد.

″بده خواستم آرزو به دل از دنیا نری و واسه یبارم که شده تاپ باشی؟″

″مثل اینکه دوباره باید اون دهن بدون چاک و بستتو بفاک بدم آره؟″

از صدای کفری جیمین خنده اش گرفت.

″خیله خب، وحشی″

با بیرون رفتن جونگکوک، جیمین داخلی کای رو گرفت.

″بله رئیس″

″جئون داره میره برای مصاحبه ها، به کانپیموک بفهمون که اگه نتونه نظرشو جلب کنه با دستای خودم خفش میکنم و جسدشو تو گلخونه مینیاتوری طبقه اول میزارم″

بعد از چندلحظه که صدایی از جانب کای بلند نشد بالاخره جواب داد.

″مت..متوجه شدم″

تماس رو قطع کرد و با تکیه دادن بدنش به میز نیشخند عصبی ای روی صورتش شکل گرفت.

″وقتشه تقاص اشتباهت رو پس بدی عوضی″

انتقام گرمWhere stories live. Discover now