داستان از دید سوم شخص:
"زیننننننن فاک یووووو" نایل سرشو از تو گوشیش اورد و شروع کرد به جیغ زدن سره زین "مرتیکه دیوث تو کی اینو گرفتی اخه؟"
"همین دیشب وقتی از اتاق لویی اومدم بیرون سوژه رو یافتم" با باز ترین نیش ممکن گفت و از بالشتی که نایل سمتش پرت کرد جاخالی داد. اگه یه ذره لبخندش گنده تر میشد دهنش جر میخورد
"خب پس چرا الان گذاشتیش؟" نایل با حرص بهش پرید.
"چون الان زیادی آروم بودی.با هریم که اشتی کردیووووو" نیشش دوباره باز شد
"من تو رو جرت میدمممممم توله سسسسسگگگگگ" نایل جیغ کشید. دنبال زین میدوید و تو راهش تقریبا هرچیز دمه دستش بود و سمت زین پرت میکرد.
زین فقط به بچه بازی های نایل بلند بلند میخندید. بین خنده هاش گفت: "نایل تو که بد نیوفتادی. چرا انقدر حرص میخوری؟"
نایل وایساد و با یه نگاه ذوق زده گفت: "واقعا؟خوب افتادم؟" زینم وایساد تا جوابشو بده و یکمم نفس بگیره
"اره.همون عنی که همیشه هستی افتادی دیگه" زین پوزخند زد و دوید و نایلم افتاد دنبالش.
"وایسا ببینم.حالا واسه من نمک شد... اخ" نایل تو سینه ی هری که تازه از پله ها اومده بود پایین متوقف شد.
+"متاسفم هری." نایل با یه اخم گفت و از هری فاصله گرفت.
_"مهم نیست. این سر صدا ها واسه چیه؟ خونه رو گذاشتین رو سرتون. چی شده؟"
نایل گوشیشو به سینه ی هری کوبوند و همینطور که به زین چشم غره میرفت گفت: "خودت ببین.این مرتیکه دیوثه بی...." حرفش با صدای خنده ی هری قطع شد
_"اوه خدای من زین این عکس عالیه.کی گرفتیش؟کی توییتش کردی؟ برام بفرستش زین لطفااااا"
+"هریییی" نایل با تعجب و حرص به هری نگاه میکردم.
+"بیخیاااال بلوندی.تو که اینجوری نبودی.من نمیدونم مشکلت چیه ولی به نظرم الکی جوش میزنی" هری با بیخیال گفت
زینم شونه هاشو بالا انداخت و در تایید هری گفت: "راس میگه نایل.این عکس مشکلی نداره"
+"اما من خواب بودم زین و تو میدونی من دوست ندارم وقتی خوابم ازم عکس بگیرن."
×"خب تو اشتباه میکنی چون وقتی میخوابی خیلی هم کیوتی" زین گفت و نایل نیشش باز شد و لپاش قرمز شدن
_"با اینکه حق با توعه زین ولی لطفا باهاش لاس نزن.خیلی یه جوریه" هری با حالت چندش به زین گفت.
×"من باهاش لاس نمیزدم اون دوسته منه"
_"دقیقا همینش یه جوریه.تو داشتی با دوستت لاس میزدی"
+"اون اینکارو نمیکرد"حالا نایل هم وارد بحث شده بود
×"راس میگه.داری گوه میخوری" زین حرف نایلو تایید کرد
![](https://img.wattpad.com/cover/92453198-288-k453719.jpg)
STAI LEGGENDO
You & I (narry)
Fanfictionلامصب پر کردن این یه تیکه از نوشتن خود فنفیک سخت تره.ولی باید یه چیز بنویسم دیگه خب این اولین فنفیکمه که مینویسم.اونم به اصرار دوستان. شیپش نریه. نایل عاشق هریه ولی فکر میکنه هری لویی رو برای دوستی ترجیح میده. پسرا تو همون فضای گروهن و شغل ی...