"نایل توله سگ اروم بگیر خب" زین دستشو رو زانوی نایل که میپرید گذاشت و با اخم بهش نگاه کرد
+"زین این اولین قراره هری و تیلوره و..."
× "حرف نباشه.نایل خودتو داری جر میدی واسه چی اخه؟ یه دوستی که فقط جنبه تبلیغاتی داره؟یه مشت جنده ی تبلیغاتی؟" با عصبانیت به نایل پرید
+"زین جوری داری میگی جنبه تبلیغاتی داره انگار نه انگار که همتون با تک تک همین جنده های تبلیغاتی خوابیدین." نایل چپ چپ نگاش کرد و دوباره رفت تو خودش.
×"نایل بیخیال.هری اگه با تیلورم بخوابه قرار نیست چیزی عوض بشه چون به هر حال تو رو دوست داره فقط خودش هنوز اینو نفهمیده "
+"دوسم نداره زین.اینو هم من میدونم هم تو. هری دوسم نداره" نایل صداش میلرزید و با انگشتاش بازی میکرد.
×"ای فاک به این هری"زین قاطی کرده بود.دیگه واقعا نمیدونست چه جوری میتونه نایلو اروم کنه. "یه وقتایی واقعا برام سخت میشه که با مشت نکوبم وسط صورتش.نگاه داره باهات چی کار میکنه اخه."
+"زین بس کن.لطفا" نایل زیر لب ازش خواهش میکرد. "ببخشید. باشه؟ راس میگی من نباید به خاطر هری اینقدر عصبی شم .فقط اروم باش و دیگه از زدن هری حرف نزن"
×"نایل من فقط نمیتونم ببینم هری ناخواسته داره اینجوری اذیتت میکنه. من دلم واسه نایل قبلی که همه چی به چپش بود تنگ شده" زین سرشو پایین انداخت و با یه لحن ناراحت و نگران گفت.
نایل لبخند زد و زینو محکم بغل کرد و اروم تو گوشش گفت: " هی زین مرسیییی.مرسی که انقدر نگرانمی ولی لطفا هری رو سرزنش نکن. اون روحشم خبر نداره. تقصیر اون نیست که ..." و حرفش با صدای باز شدن در و کوبیده شدنش به دیوار قطع شد. سریع از بغل زین پرید بیرونو برگشت سمت هری که به خاطر اخمش به نظر میرسید روز خوبی نداشته و خب وقتی اون دوتا رو تو اون حالت دید اخماش بیشتر تو هم رفت.
_"انقدر گی بودنتون حال بهم زنه" هری جوری که انگار چندشش شده نگاشون کرد و این نایلو ناراحت کرد که گی بودن از نظر هری اینقدر چندشه ولی بعد با این فکر که اون الان عصبانیه و کس میگه فکرشو منحرف کرد.
×"دوکلمه هم بشنویم از کسی که خودش صبح تا شب تو کون لوییه ولی باز گوه میخوره" زین پوکر هری رو نگاه میکرد.
+"زین" نایل هشدار داد و بعد زیر گوشش گفت "بس کن.می بینی که حالش خوب نیست"
_"من خوبم نایل پس حرف الکی نزن" هری داد زد و نایل از جا پرید " و تو زین. بین منو لویی هیچی نیست، اینو تو گوشات فرو کن"
×"بیا تو کونم فرو برو. بینتون چیزی باشه یا نباشه به عنمم نیست. من مثل تو گوه خوره همه نیستم." زین ریکلس گفت. خب پسرا هیچ وقت موقع حرف زدن با ادب نبودن ولی با توجه به وضعیت هری، زین داشت میرید تو اعصابش. اون جوری حرف میزد که انگار هیچ اتفاقی نیوفتاده و این عین حرفای هر روزشونه ولی هری حرفاشو به دل میگرفت و عصبانی تر میشد.
_"دیگه نمیخوام چیزی درباره ی خودم و لویی بشنوم چون همونطور که گفتم هیچی بینمون نیست پس دیگه پاشو وسط نکش." هری با عصبانیت و از بین دندوناش غرید و به اتاقش رفت
زین وسط خونه وایساد و با همون قیافه پوکرش داد زد: "سوپراییییییییززززززززز بین هری و لویی چیزی نیست" صدای خندیدن لیام از بالا میومد "و بازم سوپرایییییززززززز هری دوباره پریوده"
_"فااااک یو زین.فاک یو" هری از بالا داد زد و زین و نایل زدن زیر خنده.
×"هیییییی. ای هریه بی ادب.فحش که میدی صداتم که بلند میکنی. الان به نایل میگم دوباره باهات قهر کنه و چسی بیاد تا کونت پاره شه" زین گفت و حتی هری هم توی اتاقش خندید. نایل به بازوی زین کوبید "تو خیلی بدجنسی مستر مالیک"
"میدونم هوران"زین پوز خند زد و باز الکی خندیدن.دوباره رد داده بودن و این باعث میشد نایل به این نتیجه برسه که زین بهترین دوستی بود که ادمی مثل نایل میتونست داشته باشه.که هر کس میتونست داشته باشه.
______652کلمه
خب من خودم میدونم این کوتاه بود و هیچ اتفاقی هم در روند داستان پیش نیومد پس علاوه بر کوتاهیش چرت هم بود. برای همین شرط کامنت نزاشتم ولی اگه کامنت بزارین خوشحال میشم و این هفته هم نیستم ولی هفته ی دیگه سریع اپ میکنم.دوستون دارم فعلا
![](https://img.wattpad.com/cover/92453198-288-k453719.jpg)
YOU ARE READING
You & I (narry)
Fanfictionلامصب پر کردن این یه تیکه از نوشتن خود فنفیک سخت تره.ولی باید یه چیز بنویسم دیگه خب این اولین فنفیکمه که مینویسم.اونم به اصرار دوستان. شیپش نریه. نایل عاشق هریه ولی فکر میکنه هری لویی رو برای دوستی ترجیح میده. پسرا تو همون فضای گروهن و شغل ی...