part25

7.3K 541 7
                                    

چشماش کاملا خمار بود و نیمه باز مونده بود..
-من..میخوام که تو..
همونطور داشت نگاهم میکرد..
-میخوام که به فاکم بدی..
لباشو گذاشت رو پیشونیم و زمزمه کزد..
-هرچی که تو بخوای لاو..
بلند شدوخودشو خم کرد سمت داشبورد..یه بسته از توش دراورد و اومد روم..
پاکتو گذاشت لای دندونشو با یه دست کشید و بازش کرد..

باکسرشو کشیدم پایین و انداختش پایین صندلی..
دیکش رو شکمم بود..کاندومو کشید روش ..
دستشو گذاشت زیر پاهامو داد بالا و خودش بین پاهام خوابید..دیکم چسبیده بود به شکمش..
صورتمو بوسید و انگشتاشو بین انگشتام قفل کرد..
سر دیکشو رو سوراخم حس میکردم..
نفس تو سینم قفل کرده بود..
لباشو گذاشت رو لبم و دیکشو یکم فشار داد داخل..
یه تکون خوردم ودستشو محکم تر گرفتم..
همونطور که میبوسیدتم یه تکون دیگه خورد و درد زیادیو حس کردم..

تو دهنش ناله زدم و دست دیگمو رو کمرش فشار دادم..
اداشت اروم تکون میخورد و دردم کمتر شده بود و یه لذت عمیقی داشت تو وجودم پخش میشد..همونطور که تکون میخورد خودشو بیشتر فرو میکرد..
کامل که داخل شد ناله زدم و چشمامو روهم فشاردادم..
-اوه..فاک لو..
هری سرشو گذاشت کنارسرم  و پیشونیشو چسبوند به پشتی..
کمرشو بالاپایین میکرد و حرکتش داشت بیشترو بیشتر میشد..
یه دستش و زیر رانم داد و کشوندم بالاتر و باز حرکتش رو تندتر کرد...
باهر تکونی که میخورد نفسم از سینم درمیومد و اسمشو ناله میزدم ..
حرکت دیکش تو سوراخم یه طرف و ناله هاش کنار گوشم داشتن داغ ترم میکردن..
چشمام کاملا رفته بودن عقب و ناخنامو پشتش میکشیدم تا خودمو یه جوری تخلیه کنم..
تنها صدایی که شنیده میشد برخورد پوست بدنمون و صداهای صندلی و ناله هامون بود..

هری خودشو بهم میکوبودند و ناله هاش داشت تبدیل به داد میشد و دستشو رو رانم فشار میداد..
یه نفس عمیق کشیدم که وسطش چنان لذتی وجودم گرفت که از ته حلقم داد زدم و چشمام داشت میزد بیرون..
هری دوباره دیکشو به همون قسمت زد
-آآآآآآ..ه.هررری
کنترل صدام دست خودم نبود و با هر دفعه خوردن دیکش به همون قسمت باهم داد میزدیم ..
هری با سرعت بهش میزد و بدنم به لرزه افتاده بود و کاملا زیربدنش میلرزیدم..
دستشو از رانم برداشت و دیکمو گرفت تو دستشو بالا پایین کرد..نفسم تو حلقم گیر کرده بود و داشت کم میاوردم که با حس کردن مایعی که داشت از رو دست هری میریخت رو شکمم نفس کشیدم و جاشو دادم به حس خلسه ای که داشت کل بدنمو میگرفت..
هری چندتا تکون دیگه خورد و همونطور که تیکه تیکه نفسشو بیرون میداد اومد و افتاد روم..
هردو نفس میزدیم و حال تکون خوردن نداشتیم..
خودشو دراورد و وزنشو از روم برداشت و بغلم دراز کشید..
هنوز چشمام بسته بود..دهنم خشک شده بود و نفسامون داشت اروم تر میشد..
لباشو رو لاله گوشم گذاشت و کشید و دهنشو مکیدش..
قلقکم گرفت اما نمیتونستم تکون بخورم..
-لو..
صداش باعث شد که چشمامو باز کنمو بهش نگاه کنم..سرشو چسبوند به صورتمو و گونمو بوسید..
-این عالی بود عزیزم..
لبخند زدم..باید بهش میگفتم
-دوست دارم هری..
همونطور که صورتمو میبوسید چند لحظه وایستاد ..لباشو گذاشت رو لبم و محکم بوسیدتم..
لباش انقدر نرم و بوسش انقدر خوب بود که اگه تا خود صبح میبوسیدتم حاظر نبودم ولش کنم..
لباشو از رو لبم برداشت
- دوست دارم لو

سرمو چسبوندم به سینش و چشمامو بستم..دلم نمیخواست از ماشین بریم بیرون برای همین حرفی ازش نزدم..
-چطوره یکم اهنگ گوش کنیم هوم؟
همونطور که چشمام بسته بود سرمو تکون دادم.
بلند شدو ضبطو روشن کرد..
اهنگی که پخش شد باعث شد چشمام باز بشه..آشنا بود..
Baby I never leave if you keep holding me this way..
هری میخواست دوباره بیاد پیشم که با دستم نگهش داشتم..نگاهم کرد..
_میشه آهنگو از اول بذاری؟
سرشو تکون داد و رفت سمت ضبط..
اهنگ از اول پخش شد و هری برگشت پیشم و بغلم گرفت..
تموم حواسمو دادم به متن آهنگ..
******
Who’s that shadow holding me hostage?
اون سایه کی ه که منو گروگان گرفته؟
I’ve been here for days
روزهاست که اینجام
Who’s this whisper telling me that I’m never gonna get away?
این زمزمه ی کیه که بهم میگه هیچ وقت نمیتونم فرار کنم؟

[Zayn]
I know they’ll be coming to find me soon
میدونم زود میان که پیدام کنن
But I feel I’m getting used to
ولی احساس میکنم دارم عادت میکنم
Being held by you
که تو بغلم کنی

^stockholm syndrome ^Where stories live. Discover now