part24

6.2K 546 4
                                    


-میخوام اولین بارم ..همینجا و باتو باشه..
چشماش خندید و دوباره خم شد روم و لباشو گذاشت رو لبم...
همونطور که میبوسیدتم دستش رو شکمم حرکت کرد و رفت پایین..
دکمه شلوارمو باز کرد و اروم دستشو برد تو باکسرم..
یه تکون خوردم و بازوشو تو دستم مشت کردم..دیکمو تو دستش گرفت و آروم حرکتش میداد و همونطور لبمو میمکید..

هرچقدر سرعت دستش زیاد تر میشد منم دیگه نمیتونستم بوسشو همراهی کنم و فقط میذاشتم که هری زبونشو تو دهنم بچرخونه..
دستش سریع شده بودو کاملا سفت شده بودم..تند نفس میزدم و بازوشو فشار میدادم..
اگه چندبار دیگه بالا پایین میکرد میومدم و هری از لرزیدنم اینو فهمید و دستشو دراورد..
بلند شدو شلوارو باکسرمو با هم در اوردیم..
منم دکمه شلوارشو باز کردم و شلوارشو دراورد..
منو اورد بالاتر و خودش رفت پایین تر..پایین شکمم رو میبوسید و داشت میرفت پایینتر..
پاهامو بادستاش باز کردو خودش بینشون موند..
همینطور که سرشو میبرد پایینتر دیکمو دستش گرفت..

چشمامو بسته بودم و تموم وجودم داشت بوسه های هری رو که داشتن نزدیک ن=تر میشدن دنبال میکرد که یهو یه گرمایی رو دور دیکم حس کردم..
نفسم تو سینم موند وسرمو دادم بالا تر..
هری دیکمو تو دهنش کرده بود و سرشو بالاپایین میکرد..لباش که دورم تنگ میشدن وزبونش که دورش میچرخید تموم نفسم رو از سینم کشیده بود بیرون و دهنم کاملا باز مونده بود..
کل دیکمو تو دهنش کرده بود و میتونسم ته گلوشو حس کنم..
همین که بیشتر منو تو دهنش فرو کرد نفسم با یه ناله بلند از گلوم زد بیرون..
دستمو بردم پایینتر و موهاشو تو دستم گرفتم..سرعتش زیاد شده بود و من با هربالا پایینش ناله میزدم و هیچکدوم از کارام دست خودم نبود..
انگشتشو حس کردم که از دور دیکم باز کرد و برد پشتم و کشید رو سوراخم..
فاک اون میخواست..
هنوز فکرم تموم نشده بود که انشگشتشو تو سوراخم حس کردم..

کمرم و از صندلی فاصله دادمو  یکم نیم خیز شدم و دوباره افتادم رو صندلی..
نمیدونستم باید برای کدوم ناله بزنم..انگشتش که داشت توم تکون میخورد یا زبون لعنتیش که دور دیکم کشیده میشد..
دیکمو از دهنش دراورد ..نگاش کردم..
همونطور که انگشتش تو سوراخم بود اومد بالاتر..
تموم صورتم خیس عرق شده بود..
زیر گلومو بوسید و اومد سمت صورتم..
انگشت لعنتیشو میاورد بیرون و دوباره مینداخت تو..
صدای نفسم میلرزید و تموم حواسم رو انگشتش بود..
بغل گوشم زمزمه کرد..
-چطوره لو؟..حس خوبی داره نه؟
چشمام بسته بود و و صداش نزدیک گوشم قلقلکم داد..
این بهترین حس دنیا بود  و من میخواستم که بیشتر و بیشترم بشه..
اسمشو ناله زدم..
-هری..
نوک دماغشو رو گونم میکشید ..
-فاک تو صدات لو..فاک..
انگشتشو کشید بیرونو وناله زدم..
در بیشتریو حس کردم..
همونطور که دو تا ا انگشتامو میبرد تو سوراخم انگشتامو فرو کردم تو پشتش و سینشو چسبوندم به خودم..
بالا پایین میشد..

هری انگشتاشو توم حرکت میداد و بغل گوشم نفس میزد,سفتی دیکشو از رو باکسرش کاملا حس میکردم..
اون نیاز داشت و من از اون بیشتر میخواستمش..
سعی کردم حواسمو از انگشتاش که تو سوراخم حرکت میکردن بگیرم  و لبمو خیس کردم..
-هری..
حرکت انگشتاشو اروم تر کرد و سرشو بلند کرد و نگاهم کرد

^stockholm syndrome ^Where stories live. Discover now