ز:عهه هری کجا بشین بابا
بدون توجه بهشون رفتم بالا و جلوی میز زانو زدم
ه:ام خب میدونم شاید بهم بخندی ولی واست بیکن اوردم-_-باز انگار سرشو کج کرد یکم شنا کرد
اه خدایا یه عقلم سالم بود که اونم گرفتیسرمو تکون دادمو یه تیکه نسبتا کوچیکو انداختم تو تنگ
و در عین ناباوری دیدم اون تیکه ی "نسبتا کوچیکو"که اندازه بدنش بودو خورد!خب اون واسه من که یه بند انگشتم بود کوچیک به حساب میومد!دیدم راست راست داره به بشقابم نگاه میکنه
لبخند محوی زدمو یه تیکه ی دیگه انداختمو اونم مثل قبلی خورد!فکم داشت میوفتاد
باز دیدم بی حرکت ذل زده به بشقابم.
پریدم عقبو گارد گرفتم
ه:هی پسر فکرشم نکناا من گشنمهه
لبو لوچمو اویزون کردمولی دلم واسش سوخت و باز واسش انداختم و اونم خورد
دستمو گذاشتم زیر چونمو نگاهش کردمه:راستی تو دختری یا پسر؟..
به حالت wtf نگام کرد
حالا دیگه داشتم مطمئن میشدم یا من خل شدم یا اون یه موجود عجیبهولی اخه اون یه ماهیییه!
سرمو تکون دادم
ه:اسمت چیه یعنی؟امم شماها اسمم دارین؟باله هاشو تکون داد
ه:بذار حدس بزنم....
یکم فکر کردم
ه:به نظر دختر میای چون خیلی رنگی رنگی هستی!
امم لارا؟لیلی؟نینا؟جسی؟شارلوت؟اه این اسمای دری وری چی بود میگفتم
خودشو روی اب معلق کردو ادای مردنو درورد
خندیدمه:شایدم پسری!اوممم جک؟سایمن؟جیمی؟جرج؟
باله هاشو گذاشت روی سرش و فک کنم یعنی عجب گیری کردیمالبمو اویزون کردمو موهامو دادم پشت گوشم
ه:خب از کجا بدونمبا شنیدن صدای زمین خوردن یکی گوشمو تیز کردم
ز:اه لیام ساکت ببینم این چی داره میگه
ل:به نظرم دیوونه شده سینگلی بهش فشار اورده داره با ناهی لاس میزنهز:بیا واسش جی اف جور کنیم
یکم مکث کرد وگفت
ل:اره مثلا کی؟چشمامو چرخوندم پاشدم بشقابو برداشتمو زیر لب گفتم
:یه دوست دختری نشونتون بدم
با قدمای بلد رفتم سمت درو یهو بازش کردم که باعث شد جفتشون بپرنز:اااا لی اینجا چیکار میکنی خجالت بکش گوش وایمیستی؟؟؟؟
لیام دهنشو باز کرد
ل:امم نه من اومده بودم..ام..چیزه..یه نگاه به بشقاب تو دستم کردو ازم قاپیدشنیششو باز کردو گفت
ل:ظرفای کثیفتو وردارم بشورم
نیشخند زدم
ه:خب پس چرا معطلی
سوالی نگاهم کرد و یه ابرومو انداختم بالا و به بشقابا اشاره کردملیام لباشو اویزون کرد
ل:عجبا حق برادریو دارم به جا میارم
و رفت پایینبه زین نگاه کردم که داشت تو اتاق سرک میکشید
سرفه کردم
ه:باور کن یه ماهی ارزش این همه گوش وایسادن نداره هاابرگشتو سرشو کج کرد
ز:امم..من راستش یکم راجبش کنجکاو شدم میدونی اون خیلی شبیه توصیفاته پری دریاییا توی کتابه پدر بزرگمهچشمامو چرخوندم
ه:زین اون یه ماهیه کوچیکه هیچیشم شبیه اون موجودات افسانه ای به درد نخور نیست
فقط یه ماهیه!
شمرده گفتم
ز:اما یه چیزی راجب اونا هست که...
ه:زین باور کن هیچ علاقه ای به شنیدن دوباره اون افسانه ندارم
سرشو تکون داد
ز:متاسفم فقط کنجکاو بودملبخند زدم
ه:بیخیال برو بخواب شب بخیر
سرشو تکون داد
ز:شب بخیربرگشتم تو اتاق و به سمت میز برگشتم ولی وقتی اون کوچولورو دیدم که روی گیز بالا پایین میپره و جون میکنه انگار بهم برق وصل کرده باشن پریدم سمتش
ه:هی هی اروم باش اروم باشبا ترسو لرز گرفتمشو انداختمش تو اب
میتونم قسم بخورم رنگم مثل کچ شده بود ولی اخه بخاطر به ماهیه کیوته کوچولو که نصف روزه میشناسمش؟
تند تند تو اب شنا کرد انگار داشت نفس میگرفت
ه:آه..چی شد اخه تو چجور پریدی بیرون؟دیوونه شدی کوچولو؟به خودم نحیب زدم که تو دیوونه تری که باهاش حرف میزنی
خسته از این افکار سرمو تکون دادمه:خب پس حالا که اسم نداری کیوتی صدات میکنم
زیر لب تکرار کردم:
کیوتی...کیوتی...لبخند زدم لبمو گذاشتم رو شیشه تنگ اروم بوسیدمش و بلند شدم
باله هاشو تکون دادو رفت گوشه تنگ و دور خودش جمع شداخه کدوم ماهی اینجوره؟اصا ماهیا اینجور میخوابن؟
خسته و کوفته تی شرتو شلوارمو دراوردمو با یه باکسر خودمو پرت کردم رو تختبشمر سه خوابم برد
--------
با صدای ضعیفه برخورده چیزی به شیشه چشامو باز کردم
دنیارو با وجود موهام نصفه نیمه میدیدمموهامو دادم بالا و به جایی که صدا میومد نگاه کردم
کیوتی خودشو میزد به تنگو صدای ضعیفی ایجاد میکردلبخند زدم و کشو قوصی به بدنم دادم
ه:هی کیوتی
صدا قطع شدو با خوشحال شروع کرد شنا کردنه:ببینم تو گرسنته؟
سرشو تکونه کوچیکی داد
لبخند زدم
رفتم سمت دستشویی
(فکر نمیکنم لازم به توضیح باشه شاشیدنشو توضیح بدم😂)_______
عصبی موهامو بستم بالا و بان درست کردم بد جور رو مخم بودن از زین خواستم واسم کوتاهشون کنه..ولازم به ذکر نیست که چقد فحش خوردم بابت این کاراونا عاشق موهام بودن ولی نگه داری ازشون اونم واسه یه پسر مرتبببب مثل من سخته و عصبیم میکنه
زین موهامو قشنگ کوتاه کردهمینجور به موهام ک روی سرامیک حموم ریخته بود نگاه میکرد
-------------
اینم پارت دو*_*
موهای هززز😭
کیوتی-_-
YOU ARE READING
rainbow mermaid(l.s)
Fanfictionسال ها و پشت هم میگذشتو این راز زیر دریاها دفن شده بود... یه راز بزرگ بین ماهی گیر و پری ماهی گیری که بعد از پیدا کردن یه ماهی کوچولوی رنگین کمونی که حسابی شیفتش شده...ولی همه چیز اونجور که اون تصور میکرد پیش نرفت....... خب یه توضیحاتی بدم من عسلم...