16

524 109 38
                                    

LOU POV:
صدایی شنیدم فکر کردم توهم زدم از بس به اون احمق فرفری فکر کردم..بدنم هنوز بخاطر شلاقای شان میسوخت پس بی توجه به وز وزایی که تو گوشم میشد روی تخت کثیفه گوشه ی سیاه چال دراز کشیدمو دممو بغل کردم..

اون صداها چند بار دیگه اومد ولی توجهی نکردم و بالاخره قطع شد..وقت کردم یکم فکر کنم
به خودم..هری..زندگیم..و حتی اون هرزه ی بی خاصیت
اولش که اومدم تصمیم داشتم پادشاه شم و تایتانو نابود کنم به خاطر کشتن خانوادم ولی کم کم نظرم عوض شد..من برای اینکه بتونم با هری باشم حتی برای همیشه انسان شدنو به جون میخرم

وقتی اینو به شان گفتم حسابی عصبانی شدو با شلاق به بدنم حال دادو گفت هنوزم یه هرزم
با یاداوریش بغص تو گلوم جمع شد . برای جلو گیری از ریزش اشکام چشمامو محکم ردی هم فشار دادم که دوتا تیله ی سبز دیدم

فکر اینکه دوباره اون چشما بهم ذل بزنه..مثل خنگا باهام حرف بزنه و فکر کنه دیوونه شده(اون اولا که لو ماهی شده بود)بوسه های داغش..
سرمو تکون دادم تا این افکار بیشتر اذیتم نکنه
هنه اینا نشونه های عشق بود پس چرا گفت منو دوست نداره...شاید بخاطر خودم بود؟؟شاید میخواست زنده بمونم..

داشتم قدرت تفکرمو به دست میوردم و از خنگیع خودم حالم بهم میخورد
منه احمق بهش از نفرینا و تبصره هاش نگفتم بدون شک راهی برای شکوندن تلسم بود و من اینکارو میکردم..

ZAYN POV:
سعی کردم جلوی بغض بدی که تو گلوم بودو بگیرم
لیام دیشب با اون دختر خوابید و بعد که راجبش صحبت کردیم خیلی ریلکسو عادی راجبش واسم تعریف میکرد
خواستم همونجا دیکشو با انبردست بکشم تا این افکار از سرش بره

رفتم تو اتاقمو درو محکم بستم ..من واقعا یه احمقم..یه فگوت که عاشق بهترین دوستش شده و اون دوستشم فقط به چشم برادر نگاهش میکنه...(ژیووون منم ازین داداشا میخوام😂)چی پیش خودم فکر کردم؟؟فکر کردم خیلی عاشقانه بهش میگم دوستت دارم و اونم جای اون هرزه منو به فاک میده؟؟

با فکر کردن به دیکش نا خوداگاه اه کشیدم
بغضمو قورت دادمو برای اینکه سفت نشم کتابو باز کردم..چیزای جالبی راجب تلسمای دریایی و حباب عمره پریا خونده بودم که به نظرم به کارش میومد
نفهمیدم چطور شد که روی میز خوابم برد

وقتی بیدار شدم روی تخت بودم یکم فکر کردم تا ببینم دقیقا کجا خوابیده بودم و وقتی معادلاتم اصصصلا با این توهم که لیام منو اینجا گذاشته باشه جور در نیومد بلند شدم تا اطلاعات جدیدمو به لیام بگم تا باهم بریم لب ساحل و به هری بگیم

در اتاقمو باز کردم که صدای حرف زدن کسی باعث شد گوشامو تیز کنم
ر:لیام عزیزم بیا همه چیزو درست کنیم باور کن ما میتونیم همدیگرو دوست داشته باشیم
صدای رزالی بود بی تفاوقت واسه اینکه دیگه اشکم در نیاد خواستم برم که حرف لیام منو میخکوب کرد

ل:رز از اولشم یه قراری داشتیم!من بهت پول دادم تا تو باهام باشی و من از یه چیزایی مطمئن بشم!اتفاقاتی که دیشب افتاد از سر مستی بود و خدا میدونه واسه جمع کردنش چقدر...
ر:هیششش..تو میتونی دوستم داشته باشی لی..همه ارزوی منو دارن!
ل:ولی من ندارم رز بفهم!!!!من یکی دیگرو....
با برخورد دستم با گلدون سفالیه  و شکسته شدنش صداها قطع شد

و من به خودم فحش دادم که چقدر دستو پا چلفتی ام ور کثری از ثانیه در باز شد و اون دوتا منو نگاه کردن
لیام با ترس و رزالی با نفرت
ل:از کی اینجایی زین؟
خودمو جمعو جور کردم و سعی کردم دست پاچه نباشم
ز:ام..خب راستش..یه چیزایی راجب یه چیزایی پیدا کردم که خواستم بهت بگم تا باهم بریم ساحلو..

منظورمو فهمید و سرشو تکون داد نفس راحتی کشید
ل:اوه..فهمیدم رزالیم داشت میرفت مگه که رز؟
پشت چشم نازک کرد و از بازوش اویزون شد
ر:عشقم شب بیا دنبالم بریم بیرون
صورتمو جمع کردم
ل:وقت ندارم رز..
گفتو نیم نگاهی به من انداخت

بی تفاوت شونمو انداختم بالا
ز:تو اتاق منتظرتم
گفتمو خواستم برم
ل:نه!
تقریبا بلند گفت که وایسادم
ر:من دیگه برم
گفت و نفسشو با حرص بیرون داد
وقتی داشت از کنارم رد میشد زیر لب گفت
ر:فگوته عوضی

دهنم از این هم گستاخیش باز موند و خواستم چیزی بگم که لیام بازونو کشیدو برد توی اتاق و منو چسبوند به در
وقت حرف زدن بهم نداد و تا خواستم اعتراضی کنم لبای گرمشو روی لبام حس کردم...حسه شیریتی که چند ساله انتظارشو میکشیدم..
اولش تو شوک بودم و گاری نمیکرد ولی به خودم اومدمو لباشو کشیدم تو دهنمو خوردن

بدسمون داشت شدت میگرفت جامونو عوض کرد و مجبور شدم عقب عقب برم که افتادم رو تخت و روم خیمه زد
خیلی سریع اتفاق افتاد یه لحظه به خودم هشدار دادم جون لویی تو خطره..ولی در عین حال نمیتونستم لبامو از خوردنه اون حجم گوشتی جدا کنم

بعد چند ثانیه متوقف شدو اروم زیر گوشمو بوسید و سرشو عقب برد
ل:زین..
انگشتمو گذاشتم روی لبش تا ساکتش کنم..چون لیتم استعداد فوقعلاده ای توی ریدن به لحظات عاشقانه داشت و این خنگیش بود که منو شیفتش کرد
ز:هیشش..هیچی نگو
گفتم و اینبار من یه بوسرو از سر گرفتم...
--------------
نظرتون راجب این چپتر؟
پریا دنیایی دارنا:|صاف شدم😂
ووت و کامنت فراموش نشه اگه باز بیاد پایین شرط میذارما😐😂
عال د لاو مای بچز

rainbow mermaid(l.s)Where stories live. Discover now