LOU POV:
داشتم کلافه میشدم..زین و لیام به خیال خودشون نمیخواستن توی سکس کم بیارم..پس نزذیک به دوساعت فیلمای فوق تحریک کننده واسه اموزشم نشونم میدادن..
وقتی خودمو هریو تو اون پوزیشنا تصور میکردم میتونستم تکون خوردن چیزی توی باکسرمو حس کنم و..درست حدس زدید من توی این دوساعت به قول لیام یه پورن استار شدم!اگه این وسط چشمو ابرو اومدنا و خط و نشون کشیدنای هری رو نادیده بگیریم همه چیز خوب بود..
هری خمیازه ای کشید
ه:اه..حسابی خستم..لویی هم روز پر هیجانی داشته و نیاز به استراحت داره..
با پوزخند نگاهم کردو ادامه داد
ه:مگه نه لو..؟دستپاچه و با یه لبخند خجالتی سرمو تکون دادم
ل:همینطوره..
گفتمو پچ پچای زیام در گوشمو نادیده گرفتم!
جما از گردنم اویزون شد
ج:لوییییی تو خیلی کیوتی قسم میخورم اگه دوست پسر داداشم نبودی تورت میکردمگفتو با یه لبخند شیطون بهم چشمک زد خندیدمو بغلش کردم
ه:هی عجوزه از دوست پسرم فاصله بگیر!بهش چشم بد داری ها؟
هری شوخی کردو جما زبونشو واسش بیرون فرستاد
ا:خب دیر وقته و لویی هم خستس..بهتره بخوابیم و اینکه..اتاقتو واست اماده کردم لوییانه گفتو بی توجه به قیافه ی وا رفته ی من دستشو روی کمرم گذاشتو به سمت اتاقی هدایتم کرد
برگشتمو با لبو لوچه ی اویزون به هربچی نگاه کردم که اونم جا خورده بود
ا:باید ببخشی لو..این خونه مجردی پسراست و..اونا واقعا شلختن!
گفتو مجبوری حواسمو از هری گرفتملبخند زدم
ل:این چه حرفیه ..اینجا واقعا راحته..
بغلم کردو پیشونیمو بوسید
بعد از شببخیر از اتاق بیرون رفت..
خب!حالا چیکار کنممم
هریو میخواستم..حالاااااخم کردمو به پایه تخت لگد زدم که اشکم درومد چون به شکل فاک واری درد گرفت!
همینجور که بالا پایین میپریدمو سعی داشتم داد نزنم پامو گرفته بودم..این قسمت از بدن واقعا اضافس!
با خودم درگیر بودم که در یهو باز شدتا خواستم جیغ بزنم دستی دور کمرم حلقه شدو لباش لبامو لمس کرد..یکم ترسیدم و شوک شدم ولی وقتی طعم لبای بی نظیر اشناییو حس کردم اروم شدمو همراهیش کردم..
اروم پیش میرفتیم ولی کم کم ریتممون تند و خشن شد
لبامو میخوردو اجازه تنفسو ازم گرفته بود..نخواستم کم بیارم پس زبونمو فرستادم تو دهنش به دندوناش و زبونش کشیدم..
لبشو گاز کوچیکی گرفتمو اینبار اون زبونشو وارد دهنم کررد..
بین بوسمون دستاش پتیین نر رفتو از کمرم به کونم منتقل شد ..
اونارو تو دستاش چلوند و من به طور غیر ارادی دیکمو به دیکش مالیدم..تو دهنم اه کشید..اونقدر هات بود که میتونستم همین الان بیام..!
وقتیو طلف نمیکردم..چون به شکل درداوری دیکشو توی خودم میخواستم..بعد دوماه با هم بودن داشتیم اولین رابطمونو برقرار میکردیمو هردو تشنش بودیم..
YOU ARE READING
rainbow mermaid(l.s)
Fanfictionسال ها و پشت هم میگذشتو این راز زیر دریاها دفن شده بود... یه راز بزرگ بین ماهی گیر و پری ماهی گیری که بعد از پیدا کردن یه ماهی کوچولوی رنگین کمونی که حسابی شیفتش شده...ولی همه چیز اونجور که اون تصور میکرد پیش نرفت....... خب یه توضیحاتی بدم من عسلم...