04

25.8K 2.8K 1.4K
                                    

نفسمو با صدا بيرون دادم و سعي كردم قبل از اينكه بيشتر از اين ابروي خودمو ببرم از اونجا برم كه صداي بلند جيمين منو از افكار كثيفي كه داشتم بيرون اورد.

"جونگكوك اينجا چيكار ميكني؟"

و همين يه جمله كافي بود تا وي كاملا برگرده و منيو كه يه مدت طولاني اونجا ايستاده بودمو با لذت نگاش ميكردمو ببينه.

نميدونستم بايد چه عكس العملي نشون بدم ولي ميدونستم اونجا ايستادنم و بيشتر زل زدن به بدن برهنش فقط كارو خراب تر ميكنه.

"معذرت ميخوام .."

خيلي سريع گفتمو درو خيلي محكم بستمو بعد بهش تكيه دادم.

خداي من ..

من همين الان وي رو در حال سكس ديدم و ازش لذت بردم..

باورم نميشد انقد بدبخت شده باشم..

نگاهي به جيمين انداختم كه با دهني باز بهم خيره شده بود و بعد يه نگاه به پايين تنه ام انداخت.

"چي ديدي اونجا اينجوري شدي؟!"

سريع انگشتمو جلوي دهنم گذاشتم و فقط ازش خواستم كه خفه شه چون ميدونستم صداش ممكنه به داخل اناق بره.

بهم نزديك تر شد.

در حالي كه يه دستشو سمتم گرفته بردو يه دستش رو شكمش بود با صداي بلند خنديد

"پسر تو يه وضيعتي تو پايين تنه ات داري.."

خداي من اون چرا خفه نميشد؟

چند بار محكم كوبيدم به پيشونيم ، بعد خيلي سريع دستشو گرفتمو اونو يه گوشه كشوندم تا مطمئن شم كه صدامونو كسي جز خودمون نشنون.

"من اونو در حالي كه داشت ربكا رو ميكرد ديدم.."

جيمين دستشو جلوي دهنش گذاشت و سعي كرد خندشو مخفي كنه اما نا موفق بود

"براي همين شق كردي؟"

نگاهي به بلوزم كه به خاطر برجستگي زير شلوارم كمي بالا تر اومده بود انداختم.

"تو خيلي حشري هستي ..من اصن همچين انتظاري ازت نداشتم.."

"تو حق نداري راجب اين قضيه جوك بسازي..فقط بگو دستشويي كجاست؟"

"ميخواي بري جق بزني؟"

با تمسخر گفت و من سرخ شدن گونه هامو حس كردم..

HEAVEN (+18)Where stories live. Discover now