49

14.3K 1.6K 342
                                    

لبهاى قرمزش رو بين دندون هاي تيزش گرفت و با چشم هايي كه از خجالت نميدونستن به كجا خيره شن ، شروع به صحبت كرد.

" از ك -.. از كجا فهميدي ؟"

" بهم مسيج داد .. و برام عجيب بود كه چرا بايد بهم ادرس گريل هوس رو مسيج كنه ، پس اومدم و اتفاقي تورو اونجا ديدم .. عجيبه نه ؟"

آه بلندى كشيد و همونطور كه با استرس لبهاي قرمزش رو ميجويد ، نگاهي به صورت منتظر تهيونگ انداخت.

" باشه ديشب وقتى حموم بودى من موبايلت رو چك كردم .."

با صدايي كه تقريبا ميلرزيد لب زد و سرشو از خجالت پايين انداخت.

تهيونگ براي ديدن صورت شرمنده دوست پسرش ، كمي خم شد و از زير نگاهي بهش انداخت.

" با اين كارى ندارم .. چرا رفتى ملاقاتش ؟"

نفس عميقي كشيد.

تا اون لحظه فكر ميكرد اگه تهيونگ بفهمه كه بي اجازه به موبايلش دست زده حسابي عصباني بشه ، ولي هميشه يادش ميرفت كه اين پسر چقدر غير قابل پيش بيني بود.

" چونكه .. چونكه نميخوام تورو با كسى شريك باشم ..."

كلمات قبل از اينكه خودش حتى بتونه راجبشون فكر كنه از بين لبهاش خارج شدن .

وقتي صورت خوشحال تهيونگ رو از اين اعتراف شيرين ديد ، ارزو كرد كه كاش زودتر بهش اين حرفو ميزد تا زودتر لبخندش رو ببينه.

"و كي گفته تو منو با كسي شريكي كوك ؟"

حرفي نداشت بزنه.

تهيونگ راست ميگفت ، كس ديگه ايي نبود كه بخواد تو داشتن اين پسر باهاش شريك باشه.

ولي حس حسادت اينكه هركسي ممكنه اونو بخواد ، عقل و هوشو از سرش ميپروند.

" من فقط مال تو ام .."

وقتي سكوت پسر كوچيكتر رو ديد لب زد و اروم لبهاشو رو لبهاي نرم و خيس اون گذاشت و مك عميقي بهشون زد.

چيزي كه تو اون پسر ميپرستيد ، مزه دل نشين لبهاش بود و انقد اعتياد اور كه هرگز نميخواست ازشون جدا بشه.

" تو هم مال منى .."

پسر بزرگتر دوباره لبهاشو به لبهاي خيس پسر چسبوند و اينبار گاز ريزي از لب پايينش گرفت.

" بگو ك فقط مال منى .."

"فقط مال تو ام .."

HEAVEN (+18)Where stories live. Discover now