H.I.V

926 99 25
                                    

ل : لوکاس از چی حرف میزنی ... چیو میخوای اثبات کنی با دروغ
فکر کردی من نمیدونم تو هر شب توی کلاب یکی زیرته

_: لیام تقصیر خودم نیست من توی شرایط روحیه بدی بودم از 16 سالگی توی کلاب این کارو میکردم نمیتونم ترکش کنم

ل :و الان میخوای من دوست پسرت شم و تا آخر هم با من باشی و هم هر شب توی کلاب با هر کی دیگه

_: تغییر میکنم لنتی من ...
لیامم مواظب باش

.
.
.
_ دکتر اون یکی حالش خیلی بده و خب آزمایش خونو ازش گرفتیم که مقدار گلبول هاش و ... رو بفهمیم .

د: اون یکی چی

_ هنوز کاریش نکردیم

د : کارای لازم رو بکنید و اگه اماده بودن بفرستید اتاق عمل
____
_هی پسر دوتا سوزن داشتیم اون یکی توی دست دوستت شکست و خب الان مجبورم برای آزمایش از یه سرتگ برای هردوتون استفاده کنم

بیهوش بودم و چیزی نمیفهمیدم ...لنتی اینکارو نکن ... اون هرزس خدا میدونه چه بیماری هایی دار ...
و بیهوش شدم
.
.
.
دکتر اون پسر بزرگتره ایدز داره ...

و خب ما چون سرنگ نداشتیم از یه سرنگ ...
دیدم تو گوشی ای خورد  و داد دکتر رفت بالا
... تنها بودم بدون دکتر و پرستار ...
نمیدونم چند روز گذشته فقط نیکولا رو دیدم با پدرم  بالای سرم و دوباره خوابم برد
.
.
.
متاسفانه غیر از یه نفر دو نفر دیگه ای که اینجا آزمایش ایدز دادن مثبت بوده
اسمتون رو بگید تا برگتون رو بدم  اقا

_ نمیخوام من میخواستم مطمئن شم که دارم و فهمیدم الان دارم

از کجا مطمینی

_سرنگ مشترک

معتادی

_نه آزمایش خون ...

ل : نههه  ... نهههه ولم کنننیینینن نهههه

لیام جیغ زد و از خواب پرید و داد میزد و خب من پریدم و ترسیده بودم داد میزد و میگفت نه و گریه میکرد
از پشت بغلش کردم

ز : هیسس لیام ...
من اینجام بیبی ...
نگران نباش من هستم نمیگذارم کسی کارت داشته باشه ...

ل : من میترسم زین میترسم

سرشو آروم رو سینم گذاشتم و روشو سمت خودم کردم و بوسیدمش خیلی آروم و بعد پیشونیش و بعد لپش و دماغش

ز : من اینجام بیبی بوی
من همیشه حواسم بهت هست
زی همیشه هواتو داره

اروم سرشو برد توی گردنم و قبل از اینکه بخوابه عاشقتم رو زمزمه کرد
_____
دیگه نتونستم بخوابم همش فکرم لیام بود آخه چی اونو اینقدر پریشون کرده ...
چی داغون و دیوونش کرده ...

LIFE...CHANGE'SWhere stories live. Discover now