Ziam

1K 91 2
                                    


به روز زینو با ولیحا نیکولا و نایل و جیک فرستادم بیرون و خب حس میکنم این کار شاید جبران کمی باشه بخاطر اذیت هایی که کردم .

رفتم و چندتا عکس هامون رو که داده بودم روی چوب چاپ کنن بگیرم و دورتا دور خونه قایم کنم
(پایین هست عکسا)
و خب اونا رو توی جاهای مختلف خونه قایم کردم امشب قرار بود شب رمانتیکی بشه .
میز چوبیه کوچیکی که کنده درخت بود رو وسط حال گذاشتم و دوتا صندلی کنارش .
دوتا اسپرسو هم دوطرفش گذاشتم کیک شکلاتی ای که یه برش از برداشته شده بود رو سمت چپ میز کنار قهوه ای که مال زین بود گذاشتم .
گلبرگ های رز قرمز خشک شده ای روی به صورت خط مورب روی میز ریختم و خب یه دستنبد نقره که خریده بودم رو روشون گذاشتم .
میگوهایی که از قبل سوخاری کرده بودم رو توی ماکروفر گذاشتم و خب برای هر کدوممونم پنج تا دوتا قاچ پیتزا خریده بودم و کنار میگو ها بود ...
نفس عمیقی کشیدم .
پرده ها رو کشیدم که خونه تاریک شه و خب میز رو با نور چراغی که فقط اطراف اونجا رو روشن میکرد جلوه زیبایی گرفته بود .
الان ها بود که زین برسه پس سریع رفتم پشت در و زنگ خونه بصدا در اومد رفتم درو باز کردم و دست زینو بوسیدم و کشیدمش داخل
و خب چشماش از تعجب گرد شده بود و نمیدونست چی بگه ...
دستش که توی دستم بود رو کشیدم و اونو روی صندلیش نشوندم دستبند رو برداشتم و خب میدیدم که نگاه زین روی دستم بود

ل : میدونم اینا جای قلبی که شکوندم ازت رو نمیگیره میدونم اشک هات برنمیگرده ولی میخوام بدونی من بابت همه اون لحظات متاسفم و میخوام اندازه هزاران بار از اون لحظه ها،سخت دوستت دارم ‌...
اون کلمتو هزار بار کامل کردم و روی این دستبند که جفتش رو دست خودمه نوشتم
ZIAM
میخوام همیشه این دستبند روی دستت باشه که بدونی عشق من هیچ وقت بهت تموم نمیشه شاید باید زودتر اینو میگفتم و خب از تولد عشقم بهت گذشته اما خب ...
عاشقتم زین مالیک پین ...
سالگرد ازدواجمون مبارک .

زین که پشماش ریخته بود نگاه اشکی ای به من کرد و به ثانیه نکشید که توی بغل من گم شد و من بوسه بارونش میکردم ...

ز : سالگرد ازدواجمون مبارک عشقم قربونت برم ...

و لب همو بوسیدیم ...
بوسه ای نه با شهوت
بوسه ای نه از روی اجبار
بوسه ای نه با تلخیه اینکه ممکنه جدا شیم
بوسه ای با عشق
بوسه ای با همراهمی
بوسه ای با لذت
بوسه ای که حاکی از عشق بی نهایت و با وجود ما بود بوسه ای که میگفت جدا نمیشیم

نشستیم روی صندلی ها و قهوه هامونو می خوردیم
برای زین کیک گذاشتم

ز : برای خودتم بگذار عشق

ل : میگذارم

برای خودمم گذاشتم و خوردیم بعد از اینکه خوردیم زین چندتا گلبرگ هارو برداشت و بو کرد بعد خندید .
رفتم و شام رو آوردم و گذاشتم و بعد از خوردن شام بلند شدم و خب زینم همراهم بلند شد و بعد از اون دست همو گرفتیم و شروع کردیم که دوتایی برقصیم با ضبط نسخه پیانو
Love You Like A Love Song ...
شروع به رقصیدن کردیم و رقص ما با بوسه عمیقمون و تموم شدن آهنگ به پایان رسید .

ل : زین من بازم سورپرایز دارم یکم چطوره خونه رو بگردی ...
زین رفت و خب شروع کرد به گشتن خونه و اول همه با سلفی ای که جلوی بستنی فروشی گرفتیم مواجه شد ...
و خب تو آشپزخونه ...
تراس ...
اتاق خواب ...

و خب بعد از اون زین بود که پرید بغلم

ز : دوستت دارم لیام هیچ وقت اندازه دوست داشتنم تموم نمیشه عاشقتم بیب ...

و همو بوسیدیم و زین سرشو روی سینه من گذاشت و همو تو بغل گرفتیم و خوابیدیم

و همو بوسیدیم و زین سرشو روی سینه من گذاشت و همو تو بغل گرفتیم و خوابیدیم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

عرررررر صبر کنین پارت بعدی هم تا یک ساعت دیگه آپ میکنم و این تموم میشه😭😭😭😭عاشقتونم اندازه زیاموقتی فکر کردم عشق الکیه اینا هی می اومدن توی ذهنم/: و خب من جونمم بگیرن میگم زیام ریله

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


عرررررر صبر کنین پارت بعدی هم تا یک ساعت دیگه آپ میکنم و این تموم میشه😭😭😭😭
عاشقتونم اندازه زیام
وقتی فکر کردم عشق الکیه اینا هی می اومدن توی ذهنم/:
و خب من جونمم بگیرن میگم زیام ریله ...
و کاش ببینمشون و خب دیگه ..‌.😁

LIFE...CHANGE'SWhere stories live. Discover now