Way...home

779 98 6
                                    

ساعت نه بود که منو زین تصمیم گرفتیم برگردیم از وقتی بیدار شده بودیم و ولیحا برای هفته دیگه به لوکاس گفته بود که زین میاد و اون میخواد ببینتش
ریختم به هم .
اینطور که پیدا بود اونو زین همدیگه رو میشناختن و خب اونا قبل از اومدن من رفت و آمد داشتن تا نقل مکان لوکاس

ل : بیبی

ز : بله لاو

ل : رابطه ولیحا و لوکاس چطوریه

ز : دوستن همین

ل : اون عکسی که ولیحا نشون داد اون ...همون لوکاسیه که من راجبت بهش گفتم

ز : اهمیتی نمیدم لیام اونا مال گذشتتن من با زین امروز ازدواج کردم

ل : خبببب ... اون ...میخواستم که بهت گفته باشم که دروغ ازم نشنیده باشی میفهمی چی میگم

ز : آره لیتل اسپون میفهمم

ل : با من بودی لیتل اسپون رو

ز : معلومه 🤣🤣

ل : خب اون باعث اینه که من نمیتونم بات بمونم

ز : آهان تو هنوز عاشقشی

رفتم جلوش و با اخم ایستادم و چونشو گرفتم بالا

ل : من توی زندگیم یه بار عاشق شدم اونم الان رو به رومه
لباشو بوسیدم و لپشو گاز گرفتم و پشت گوشش گفتم : توی این گوشت فرو کن که من فقط یه بار عاشق شدم ...

ز : باش تسلیم بیبی

ل : رابطه مزخرف من با اون دو ماه هم نشد میدونی اون خراب این کلابو اون کلاب بود و من اینو دیر فهمیدم خیلی دیر وقتی بهم آسیب زد البته خودش نه غیر مستقیم آسیب زد ...اون گفت که منو فقط واسه سکس میخواد ولی خوشحالم که حتی یه لبم بهش ندادم

ز : پس رابطتتون ...

ل : ما توی اینستاگرام آشنا شدیم و خب از هم دور بودیم .
قرار گذاشتیم که همو ببینیم و خب وقتی به هم رسیدیم من نظرم کلن راجبش تغییر کرد چشمام میگفتن که اون آدم درستی برای رابطه نیست و خب ما تصادف کردیم و بعد ازش خبری نداشتم تا پارسال که دیدمش و خب اون واقعن تغییر کرده بود و  از من خواست که ببخشمش و من گفتم نه چون کاری که اون باهام کرد نا بخشودنیه

ز : چیکارت کرد

ل : نمیخوام دربارش حرف بزنم

ز : لطفن لیام بگذار کمکت کنم ...
بگذار زخمتو درمان کنم بگذار روحتو که خستس آروم کنم

ل : زین خواهش میکنم

ز : نه

کنترلمو از دست دادم و داد زدم : بسسس کننن زینننن
ترسید خیلی ترسید ...
لعنت بهت لیام چیکار کردی ...
چرا نمیمیری و همه رو راحت نمیکنی ...

ل : متاسفم عشقم ...زینم ببخشید من کنترلم دست خودم نبود ...
خواهش میکنم

و این زین بود که منو گرفت توی بغلش و گفت : اگه داد زدن آرومت میکنه من حاضرم همیشه بشنوم که تو آروم شی ...
اگه حرف زدن خوبت میکنه من همیشه گوش میشم ...
اگه زدن کسی حالتو عوض میکنه منو بزن لیام ولی خودتو ازم نگیر
بخدا دوری تو از بدترین ضربه ای که ممکنه بخاطر اون چیز که نمیگی بهم بزنی بد تره
من نمیتونم دوریتو تحمل کنم ...
پس کاش من زودتر از موعد بمیرم که ...

نگذاشتم حرفش تموم شه و لبامو روی لباش کوبوندم

ل : من فکرامو میکنم و روز آخر بهت میگم که ببینم میتونم باهاش کنار بیام یا نه ...
میخواستم صد در صد بگذارم بری ولی دیدم نمیتونم دوریتو تحمل کنم
نمیتونم برات تصمیم بگیرم
نمیتونم فداکار باشم و زندگی عشقم رو به آرامش خودم ترجیح بدم

ز : زندگی من درست تو دستای توئه بیب

دست همو گرفتیم و تا خونه پیاده رفتیم و این من بودم که زین میخندوندم
شاید باید به ندای قلبم که دور نشدن ازش رو خبر میداد گوش میکردم شاید باید میگذاشتم اینطوری پیش بریم من که تا اتفاقی نیوفته بهش آسیب نمیزنم

خببب .... نمیدونم چی بگم حرف ندارم
ادبیات داشتم و خب توی خونه هر چی میخوندم تکراری بود و بلد بودم/:
کلمه ها شم یه دور خوندم اصلن حسش نبود
فااک بهش
پارت بعد خیلی مهمه از دستش ندید و اینکه ببخشین این پارت کمه

LIFE...CHANGE'SWhere stories live. Discover now