خب قبل هر چیزی این پارت اسمات داره نوشته های پررنگ اسماتن اگه دوست ندارید نخونید
.....................................................................
جیمین به تهیونگو جونگ کوک نگاه میکرد که تو بغل هم بیهوش شده بودن نگاه میکرد بعدش به ساعت مچیش نگاه کردجیمین-دیگه بسه ساعت سه شد
کتابو روی میز جلو مبل ها انداخت و به سمت تخت خوابش رفتو رو تختیه مشکی رو کنار زد که صدای کوبیده شدن در اومد
تهیونگ-کیه این وقت شب
همین که جیمین درو باز کرد یه جسم مشکی رنگ پرید تو بغلش
جیمین-جین هیونگ ساعت سه ...
صدای گریه جین بلند شد
تهیونگ-اتفاقی افتاده
جین-درد دارم جیمین
جیمین-برو بخواب ته
جیمین همونطور که جین تو بغلش بود سمت مبل رفت و اونو نشوند که جین از درد ناله ای کرد
جیمین-هیونگ چی شده کسی اذیتت کرده
جین-نامجون
جیمین-نامجون چی بازم نامجون اذیتت کرده
تهیونگ که خوابش پریده بود پتو مشکیو رو روی تن جونگ کوک کشیدو در حالی که از بین تانیو و گوریوم میپریدبه سمت مبل ها رفت و در اخر پیش اون دوتا روی مبل نشستجین-نامجون بهم...
بازم گریش شدت گرفت
جیمین-هیونگ بگو چی شده
تهیونگ-هیونگ نامجون چیکارت کرده
جین-نمیتونم بگم
تهیونگ-هیونگ بیا سویشرتتو دراریم عرق میکنی سرما میخوری
تهیونگ کمکش کرد تا سویشرتشو دراره همینکه سویشرت مشکیش کنار رفت جیمین متوجه کبودی های بدن هیونگش شد
جیمین-این کبودیا کار نامجونه؟
جین جوابی نداد
جیمین-گفتم کار نامجونه؟؟؟
تهیونگ-داد نزن جونگ کوک خوابه
جین-همش همش تقصیر خودم بود
فلش بک:
جین درحالی که کتاب مدیریتش دستش بود روی مبل سه نفره دراز کشیده بود و همه افکارش حول یه چیز میچرخید الان نامجون کجاست
با باز شدن ناگهانیه در و وارد شدن نامجون نفس عمیقی کشید که متوجه بوی مشروب و الکلی که از نامجون نشات میگرفت شدجین-نامجونا کجا بودی
نامجون-هیسسس فوضولیش به تو نیومده کمرم درد میکنه
جین-چرا
نامجون-گفتم فوضولیش به تو نیومده
تلو تلو خوران به سمت پسر بزرگتر رفت
YOU ARE READING
Survivor
Fanfiction-مشکلی ندارم چیزی که الان مهمتره اینه که با این جادو چیکارکنیم -میشه باهاش جنگید -چطوری ؟ -بازمانده ژانر:فانتزی،اسمات کاپل:یونمین،ویکوک،نامجین وضعیت:کامل شده