Part13

2.1K 389 86
                                    

خب قبل هر چیزی این پارت اسمات داره نوشته های پررنگ اسماتن اگه دوست ندارید نخونید

.....‌................................................................
جیمین به تهیونگو جونگ کوک نگاه میکرد که تو بغل هم بیهوش شده بودن نگاه میکرد بعدش به ساعت مچیش نگاه کرد

جیمین-دیگه بسه ساعت سه شد

کتابو روی میز جلو مبل ها انداخت و به سمت تخت خوابش رفتو رو تختیه مشکی رو کنار زد که صدای کوبیده شدن در اومد

تهیونگ-کیه این وقت شب

همین که جیمین درو باز کرد یه جسم مشکی رنگ پرید تو بغلش

جیمین-جین هیونگ ساعت سه ...

صدای گریه جین بلند شد

تهیونگ-اتفاقی افتاده

جین-درد دارم جیمین

جیمین-برو بخواب ته

جیمین همونطور که جین تو بغلش بود سمت مبل رفت و اونو نشوند که جین از درد ناله ای کرد

جیمین-هیونگ چی شده کسی اذیتت کرده

جین-نامجون

جیمین-نامجون چی بازم نامجون اذیتت کرده

تهیونگ که خوابش پریده بود پتو مشکیو رو روی تن جونگ کوک کشیدو در حالی که از بین تانیو و گوریوم میپریدبه سمت مبل ها رفت و در اخر پیش اون دوتا روی مبل نشست

جین-نامجون بهم...

بازم گریش شدت گرفت

جیمین-هیونگ بگو چی شده

تهیونگ-هیونگ نامجون چیکارت کرده

جین-نمیتونم بگم

تهیونگ-هیونگ بیا سویشرتتو دراریم عرق میکنی سرما میخوری

تهیونگ کمکش کرد تا سویشرتشو دراره همینکه سویشرت مشکیش کنار رفت جیمین متوجه کبودی های بدن هیونگش شد

جیمین-این کبودیا کار نامجونه؟

جین جوابی نداد

جیمین-گفتم کار نامجونه؟؟؟

تهیونگ-داد نزن جونگ کوک خوابه

جین-همش همش تقصیر خودم بود

فلش بک:

جین درحالی که کتاب مدیریتش دستش بود روی مبل سه نفره دراز کشیده بود و همه افکارش حول یه چیز می‌چرخید الان نامجون کجاست
با باز شدن ناگهانیه در و وارد شدن نامجون نفس عمیقی کشید که متوجه بوی مشروب و الکلی که از نامجون نشات میگرفت شد

جین-نامجونا کجا بودی

نامجون-هیسسس فوضولیش به تو نیومده کمرم درد میکنه

جین-چرا

نامجون-گفتم فوضولیش به تو نیومده

تلو تلو خوران به سمت پسر بزرگتر رفت

Survivor Where stories live. Discover now