استاد مین-خب بچه های حواستون به چیزایی که میگیرید باشه ما هنوز عامل پخش کردن مواد الوده رو نمیدونیم
کت طوسیشو از پشت صندلی گرفت نیم نگاهی به تهیونگ انداختو از کلاس بیرون رفت تهیونگ اهی کشید و از کلاسش بیرون رفت
جونگ کوک-وایسا ته
سریع برگشتو به جونگ کوک نگاه کرد که با جدیت به دیوار کلاس تکیه داده بود
تهیونگ-بله
جونگ کوک-اون کیه؟
تهیونگ-کی
جونگ کوک-پخش کننده
سوال تکراری که از وقتی برگشتن همه داشتن ازش میپرسیدن
تهیونگ-من از کجا بدونم کوک
جونگ کوک-تو میدونی و قرار بود به ما بگی
تهیونگ--بیخیال این فقط یه شوخی بود
جونگ کوک-یعنی نیروی سیاه واسه یه شوخی تهدیدت کردتهیونگ-شاید
اخم جونگ کوک عمیق تر شد
جونگ کوک-ته بگو کیه
تهیونگ-برو اونور کوک میخوام رد شم
جونگ کوک خودشو کنار کشیدو گذاشت پسر بزرگتر از کنارش رد بشه
تهیونگ-دوستت دارم
بعد از گفتن این حرف زیر گوش جونگ کوک از کنارش رد شد جونگ کوک که دور شدنشو با چشماش دید اهی کشید
جونگ کوک-منم
خسته روی زمین نشست و دستشو لای موهاش برد
جیمین-کوک چیزی شدهجونگ کوک-از وقتی برگشتیم چیزی درباره پخش کننده نمیگه
جیمین-من باهاش حرف میزنم تو خسته ای چند شبه داری یه ریز تمرین میکنی برو بخواب
جونگ کوک-جیمین
جیمین-هوم
جونگ کوک-من میرم اتاق هیونگم
جیمین-باشه
جلوی در اتاق جونگیون بود خواست در بزته که صدای اشنای تهیونگو از تو اتاق برادرش شنید
تهیونگ-نمیتونم هیونگ
جونگیون-ته
لحن اعتراضی برادرش بازم تاثیری روی انتخاب تهیونگ نداشت
تهیونگ-نه نه نه نمیگم
جونگیون-چرا ته
تهیونگ-کوک
جونگیون-جونگ کوک چی؟
تهیونگ-اون کوک رو اذیت میکنه اگه من بگم کی پخش کنندس نیروی سیاه جونگ کوک اذیت میکنه بهش اسیب میزنه
صدای تهیونگ میلرزید مث مردمک چشمای عشقش پشت در صدای تهیونگ از ناراحتی ولی چشمای کوک از ترس دودای سیاه رنگ جلوش
YOU ARE READING
Survivor
Fanfiction-مشکلی ندارم چیزی که الان مهمتره اینه که با این جادو چیکارکنیم -میشه باهاش جنگید -چطوری ؟ -بازمانده ژانر:فانتزی،اسمات کاپل:یونمین،ویکوک،نامجین وضعیت:کامل شده