PART33

1.7K 347 18
                                    

جیمین-خب منم میشنوم

یونگی-من میخواستم ...اه لعنت بهت

با صورت قرمزش مشتی به بالشت نامجون زدو دست جیمینو کشیدو باهم بیرون رفتن

یونگی-خب اینجا جای بهتریه

جیمین-چته یونگی؟منو از خونه بیرون اوردی واسه چی

یونگی-دوستت دارم

جیمین-ا...چ ....اییییی یونگی انقدر یهویی نگو

یونگی-میخواستم یاد بگیرم که چجوری ...

انگشتاشو بهم میچسبوند

جیمین-کافیه توضیح نده یعنی تو با خاطر من داشتی پورن نگاه میکردی؟

یونگی معصومانه سرشو تکون داد

جیمین-بیخیال تو برعکس دوستت خیلی سربه راهی

یونگی-جیمین توهم قرمز شدی

جیمین مشتشو تو سر یونگی کوبوند

جیمین-نباید بشم تو لعنتی هر وقتی که گیر میاری بهم میگی عاشقمی امشب به خاطرم  پورن دیدی و منو خودتو جای اون دو نفر تصور...

با کوبیده شدن لبای یونگی رو لبای پف دارش ساکت شد یونگی اروم بوسه ای روی لباش نشوند

یونگی-نه من نگاه نکردم بهش

جیمین-چرا؟

یونگی-نمیتونستم

جیمین-خب برگردیم

مچ دستاش توی دست یونگی فشرده شد

یونگی-شرمنده من باید دیشبو تلافی کنم

جیمین-دیشب؟

یونگی-خب میخوام با غریزه مردونم پیش برم‌

جیمین-اینجا تو حموم عمومی متروکه؟

یونگی-اینجا هتلم نداره

جیمین-باشه بیخیال شب بخیر

یونگی-فکرشم نکن بزارم فرار کنی

دوباره دست جیمین رو کشید و به سمت تنها مسافرخونه ای که اون اطراف میشناخت دوییدن

جین-اوه یعنی یونگی میخواست یاد بگیره چجوری... چجوری

کمی سرخ شد یاداوری اولین و اخرین رابطه خودش با نامجون هنوزم یکمی ناراحتش میکرد و یکمی هم باعث ترسش میشد اما میدونست نامجون هم نیاز های خودشو داره که با وجود این ترس نمیتونه اونارو برای داداش کوچولوش برطرف کنه

نامجون-هی هیونگ به چی فکر میکنی

جین-هیچی خب بریم بخوابیم اون دوتا هرجا رفته باشن مجبورن امشبو کنار هم بخوابن شب بخیر هیونگ

جونگیون-حق باتوعه جین شب بخیر

نامجون-جین هیونگ

جین-هیسسس خوابن

نامجون به جونگ کوک و تهیونگ نگاه کرد

جین-بخواب جون بعدا با هم حرف میزنیم

نامجون دستشو دور کمر جین حلقه کرد و چشماشو بست که با سرو صدای هتا ها بیدار شد

گوریوم-اههههی برو اونور دیگه پرنده

ایکاروس -درست صحبت کن من هیونگتم

گوریوم-هیونگ بودنت به یه ورم جا ندارم بخوابم

نامجون-هیسسسس بخوابید

گوریوم-نامجون من جا ندارم بخوابم

نامجون-ای بابا بیا بغل من فقط خفه شو بزار بخوابیم

گوریوم-بی ادب وایسا اومدم

گوریوم سمت نامجون اومد و پیش اون دراز کشید

گوریوم-نامجون

نامجون-هوم؟

گوریوم-جیمین کجاست

نامجون-یونگی بردش یه جایی

گوریوم-اها هیچی شب بخیر

نامجون-شب بخیر

و پشت به گوریوم خوابید چند لحظه ای گذشت

گوریوم-نامجون

نامحون نچی کرد و روش رو برگردوند

نامجون-چیه؟

گوریوم-وقتی جونگ کوک دوقلو باردار شه شکمش چقدر میشه

نامجون-تو منو چی فرض کردی ها؟متخصص زایمان؟

گوریوم-درس میخونی متخصص زایمان میشی

نامجون-شب بخیر گوریوم بخواب

گوریوم-باشه باشه خفه میشم و زیپ دهنمو میبندم شب بخیر نامجون

......................................................................
خب این پارت کمه ولی منظور دار کمه😎😎منتظر اسمات یونمین باشید=*)

Survivor Where stories live. Discover now