Special part4

1.4K 189 3
                                    

جونگ کوک-من؟؟واقعا

لوسی-نظرمو عوض نکن گلابی تحویلت دادم بروس لی پس میگیرم شیرفهم شد؟

جونگ کوک-بله

از اتاق تمرین بیرون رفتو لبخندی زد

بعد از ظهر‌در حالی که پلاستیک و ساک از سرو کولش بالا میرفتن وارد اتاق تمرین شد که با جنازه همشون رو به رو شد

لوسی-پاشید پاشید برید اینارو بپوشید امشب فیلمبرداری داریم لبخندی به همشون زد

نامجون-چقدر پول خرج این همه لباس شد

لوسی-امممم فکر کنم بیشتر از نصفش

نامجون-چرا پرخرجی میکنی ما یه پروژه سخت داریم اونوقت تو میری واسه ما لباسای گرون میخری

لوسی-تو کاریت نباشه کیم نامجون

*سه روز بعد😎

لوسی-کاااااااتتتتتت

نامجون-زهرمار زهر خر زهر‌‌....

یونگی-اروم باش نامجون

نامجون-روانی از اول روز بیست بار مارو از بین در رد کرد ای بابا مگه رد شدنم چجوریه؟اه اصن چرا سکانس بقیتون انقدر طول نکشید؟ پام درد میکنه خدایا اصن نمیتونم یه قدم راه برم

جین-گشنمه دلم رامنای سر خیابونو خواست

نامجون-چه طعمی هیونگ بگو خودم برات بخرم

یونگی فاکی زیر لب گفت

یونگی-این برداشت چطور بود کارگردان

لوسی-بدک نبود ولی فعلا تا نامجون بره واسه جین بخره نوبت صحنه کیس تو و جیمینه

یونگی به جیمین که قرمز بود نگاه کرد

یونگی-بیا فقط تمومش کنیم

جیمین-بعدا هیچ وقت نمیتونم تو چشات نگاه کنم

یونگی-بیخیال پسر ما الان سه روزه داریم فیلم برداری میکنیم دیگه برداشتای اخره

جیمین-بیا بهش بگیم بیخ...

صدای جیمین با قرار گرفتن یهویی لبای یونگی روی لباش خفه شدو چشماش تا اخرین حد باز موند

لوسی-کاتتتت بهترین برداشتمون بود

یونگی از جیمین جدا شد و لبخندای شوگریشو به جیمین زد

یونگی-تموم شد دیدی ؟

جیمین-عا ره

تهیونگ-اخخخخخخ کمرم

جونگ کوک -خودتو لوس نکن

تهیونگ-اخه من نمیدونم کی گفت تو باید بهمون تکواندو یاد بدی اگه یکم از اون همه پولی که واسه غذا و گردشامون خرج کردو میداد به جای تو یه استاد اوکی میوردن الان کمر من دو تیکه نشده بود

جونگ کوک-لوسییییییی تهیونگ هیونگ منو اذیت میکنه

هوسوک با لحن گریه داری به تهیونگ نگاه کرد

هوسوک-نه تو رو خدا دوباره نه مگه تو مرض داری میدونی باعث شدی از صبح تا حالا شصت بار درازو نشست بریم

تهیونگ-اخه کمرم

هوسوک-ببین ته یه بار باعث شی...

لوسی-الان وفت حرف نیست وقت کاره بیستا دراز نشست تهیونگو هوسوک

هوسوک سریع رو زمین دراز کشیدو شروع به شمردن کرد

لوسی ابرویی بالا انداخت و با خوشحالیه تمام به سکانسایی که گرفته بود نگاه کرد

جین-تموم شد کارگردان

لوسی-راضیم ا..اون چیه؟

جین-شیرکاکائو میخوری

چشمای لوسی گرد شدو به دست جین حمله کردو همینکه لبشو جلو برد

جین-دهنیه

لوسی-اوه ممنون ببخشید نمیخورم

جین-ناراحت شدی؟

لوسی-نه

جین-چرا ناراحت شدی

لوسی -گفتم نه

جین-پس اون یدونه ای که مونده رو نمیدم بهت

لوسی-خیلی ازت ناراحت شدم ازت متنفرم

جین خندیدو معشوق ((#شیرکاکائو)) رو به عاشقش((#لوسی))رسوند

لوسی-اوه یادم رفت پسرا کات کات تموم شد

نامجون-هیونگ

لوسی-اوپس شرمنده هنوز سکانس نامجون مونده

Survivor Where stories live. Discover now