Part41

1.6K 303 37
                                    

خب این قسمت اسمات داره اگه نمیخونید((بعید بدونم))بخشای پررنگو نخونید
.............................................................
دوماهی گذشته بود و  همه چی اروم بود

جیمین-یونگی

یونگی-جانم

جیمین-من دوستت دارم

یونگی-خب دلیل این یهویی بودن چیه

جیمین-میترسم زود دیرشه واسه این حرفا

یونگی-قرار یود دیگه دربارش صحبت نکنیم

جیمین-اگه تو اینده یادم افتادی

یونگی-تمومش کن خب ما تا اخرش باهمیم

جیمین-یونگی چرا دلتو صابون میزنی ؟اخرش من میمیرم

یونگی-کی اینو بهت گفت

جیمین-نیازی به گفتن نیست یونگی همه میدونن

یونگی-خستم جیمین میخوام بخوابم

  جیمین-باشه

پشتشو به یونگی کرد

یونگی-قهر نکن مین مینی

جیمین-اینجوری صدام نکن مین یونگی

یونگی-مین یونگی؟؟احمقی؟‌لعنتی من فقط نمیخوام درباره مرگت حرف بزنی چون بدون تو نمیتونم اونوقت قهر میکنی

جیمین-بلاخره که باهاش روبه رو میشی

یونگی-تو بری منم پشت سرت میام

جیمین-درستشم همینه

یونگی خندیدو جیمینو از پشت بغل کرد

جونگیون-جیمین

یونگی-وات د ...هیونگ چرا میرینی به لحظات عاشقونمون

جونگیون-داداشت کجاست

جیمین-نمیدون..

جونگیون-لعنتی

جیمین-چی شده

جونگیون-فقط برگرده حرفمو پس میگیرم
جیمین-کدوم حرف

جونگیون-چرا حرفمو پس بگیرم بعد دو ماه ؟؟خودم میکشمش بعدم خودمو میکشم:)

جیمین-هیونگ چی میگی واسه خودت

درو بست و سریع دویید

جونگ کوک-هیو...

جونگیون-هوسوکو ندیدی؟

جونگ کوک-تو دستشویی بود

جونگیون-چی؟

جونگ کوک-تو دستشویی بود الان میاد بیرون

جونگیون-اون عوضی

هوسوک-جو...

سریع یقشو گرفتو فشار داد

جونگیون-کی بهت اجازه داد غیب شی ها؟؟

یه عالمه ادم دورشون جمع شده بودن

هوسوک-من ..من دستشویی بودم

Survivor Where stories live. Discover now