خب این قسمت اسمات داره اگه نمیخونید((بعید بدونم))بخشای پررنگو نخونید
.............................................................
دوماهی گذشته بود و همه چی اروم بودجیمین-یونگی
یونگی-جانم
جیمین-من دوستت دارم
یونگی-خب دلیل این یهویی بودن چیه
جیمین-میترسم زود دیرشه واسه این حرفا
یونگی-قرار یود دیگه دربارش صحبت نکنیم
جیمین-اگه تو اینده یادم افتادی
یونگی-تمومش کن خب ما تا اخرش باهمیم
جیمین-یونگی چرا دلتو صابون میزنی ؟اخرش من میمیرمیونگی-کی اینو بهت گفت
جیمین-نیازی به گفتن نیست یونگی همه میدونن
یونگی-خستم جیمین میخوام بخوابمجیمین-باشه
پشتشو به یونگی کرد
یونگی-قهر نکن مین مینی
جیمین-اینجوری صدام نکن مین یونگی
یونگی-مین یونگی؟؟احمقی؟لعنتی من فقط نمیخوام درباره مرگت حرف بزنی چون بدون تو نمیتونم اونوقت قهر میکنی
جیمین-بلاخره که باهاش روبه رو میشی
یونگی-تو بری منم پشت سرت میام
جیمین-درستشم همینه
یونگی خندیدو جیمینو از پشت بغل کرد
جونگیون-جیمین
یونگی-وات د ...هیونگ چرا میرینی به لحظات عاشقونمون
جونگیون-داداشت کجاست
جیمین-نمیدون..
جونگیون-لعنتی
جیمین-چی شده
جونگیون-فقط برگرده حرفمو پس میگیرم
جیمین-کدوم حرفجونگیون-چرا حرفمو پس بگیرم بعد دو ماه ؟؟خودم میکشمش بعدم خودمو میکشم:)
جیمین-هیونگ چی میگی واسه خودت
درو بست و سریع دویید
جونگ کوک-هیو...
جونگیون-هوسوکو ندیدی؟
جونگ کوک-تو دستشویی بود
جونگیون-چی؟
جونگ کوک-تو دستشویی بود الان میاد بیرون
جونگیون-اون عوضی
هوسوک-جو...
سریع یقشو گرفتو فشار داد
جونگیون-کی بهت اجازه داد غیب شی ها؟؟
یه عالمه ادم دورشون جمع شده بودن
هوسوک-من ..من دستشویی بودم
YOU ARE READING
Survivor
Fanfiction-مشکلی ندارم چیزی که الان مهمتره اینه که با این جادو چیکارکنیم -میشه باهاش جنگید -چطوری ؟ -بازمانده ژانر:فانتزی،اسمات کاپل:یونمین،ویکوک،نامجین وضعیت:کامل شده