#14

2K 529 191
                                    


با صدای آلارم گوشی بیدار شد. با مشتش به جون چشم های قرمزش و خسته اش افتاد و با خمیازه ی بلندی به سمت دستشویی رفت. بعد از شستن دست و صورت و مسواک زدنش ، نگاهی به ساعت انداخت. 

امروز روز تعطیل بود. پس وقت داشت که هم دنبال شغل جدید بگرده ، و هم یه دوست جدید.

اوه همین یه جمله ی ساده کلی استرس و هیجان رو بهش تزریق کرد. کمی بدنش رو تکون داد و بعد از چندتا نفس عمیق ، به سمت کمد چوبی کنار اتاقش رفت و کمی بین اونها رو گشت. بعد یک دست هودی خاکستری تمیز با شلوار جین  برداشت.

یکم توی آینه به خودش نگاه کرد و بعد که مطمئن شد موهاش مرتبه ، مثل روزه قبل لبخند زد. از اونهایی که سایه ی کمرنگ چال گونه اش رو نشون میداد.

بعد از برداشتن کیف پولش و کلید خونه اش ، بیرون رفت.

سعی کرد سروصدای ماشین ها و رفت و آمد ها رو نادیده بگیره.

خب چه شغلی باید پیدا کنم؟

با خودش فکر کرد و چندتا گزینه رو توی ذهنش بالا و پایین کرد. اما با مغزش هم درگیر شده بود و توافق نمی کرد. یه شغل پولش خوب بود اما چانیول دوسش نداشت. بعدی برعکس قبلی بود. اون از همه چیز یه ایرادی می گرفت. که اینها باعث حواس پرتی اش شد و بوم ! با یه نفر برخورد کرد.

-آخخخخ !

-کیک هام !!!!!!

هر دو روی زمین پخش شدن. چانیول شروع کرد به ماساژ دادن کمرش و سریع برگشت تا ببینه با کدوم بدبختی برخورد کرده. لعنت بهش امروز قرار بود یه روز خوب باشه. پر از شادی. لعنتی امروز روز دوم پروژه ی شادی بود !

-آقا ببخشید.

چانیول سریع گفت و سریع برگشت تا به مردی که باهاش رخورد کرده کمک کنه که صدای داد و هوارش بالا رفت.

-کیک هام !!!!!!!

چانیول اولش فکر کرد اشتباه شنیده. اما بعد که نگاه کرد و یک عالمه کیک له شده که خامه هاشون باهم قاطی شده بود رو دید ، منظور مردی که روی زمین زانو زده رو فهمید. 

-حالا چیکار کنم ؟

مرد نالید. چانیول با استرس بازوی مرد رو گرفت و یواشکی نگاهی به صورتش انداخت. موهای بلوندی که روی صورتش ریخته شده بودن و گونه هایی که سرخ شده بودن.ابروهای نسبتا پهنی که برخلاف موهاش ، مشکی بودن.

-خیلی معذرت می خوام. 

چانیول  من من کنان گفت. مرد بلوند با خشم به سمت چانیول برگشت و انگشت اشاره اش رو به سمتش گرفت.

-تو !

-ب...بله؟

-تو تمام زحمتی که من دو ساعت کشیده بودم رو نابود کردی !

-م...من واقعا منظوری نداشتم آجوشی.

-آجوشی؟! به کی میگی آجوشی؟ مگه من پیرم. نهایتا یک سال ازت بزرگتر باشم بچه پررو. فکر کردی قدت بلنده می تونی قلدری کنی ها؟

𝑯𝒂𝒑𝒑𝒊𝒏𝒆𝒔𝒔 𝑷𝒓𝒐𝒋𝒆𝒄𝒕 | 𝒄𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆𝒅✔️Where stories live. Discover now