قطره هاي اب روي پوست دستم حركت ميكردن و احساس تازگي ميكردم .. ولي نه ، اين تازگي هميشگي نيست
دستمامو زير اب نگهميدارم و وقتي از اب لبريز شدن اونارو محكم سمت صورتم رها ميكنم ..
چشمامو ميبندم و با سردي اب كنار ميام .. بهم ارامش ميده !!ابو ميبندم و به صورتم توي اينه نگاه ميكنم..
دست خيسمو سمت موهام ميبرم و اونارو كنار ميزنم ، دستمو روي صورتم ميكشم و انگشتامو اروم سمت لبام ميبرم ..من واقعا .. من واقعا اونو بوسيدم ؟
با انگشتم لبمو لمس ميكنم و سعي ميكنم يادم بياد اون لحظه چه حسي داشتم .. اصلا مگه فراموشش كردم !؟
اين نبايد اتفاق ميافتاد .. من نبايد اونو ميبوسيدم !!
من نبايد به اون حسي داشته باشم .. اينا .. اينا همشون اشتباهَـن ..
من نبايد يه شيطان رو ميبوسيدم ..من نبايد تاريكي رو دوست داشته باشم .. ولي انجامش دادم .. اشتباه ترين كار ممكن رو انجام دادم
پس.. پس چرا از انجامش پشيمون نيستم ؟
چرا حس گناه نميكنم ؟؟ چرا ...؟از دستشويي بيرون ميام و افكارمم منو يك لحظه ترك نميكنن !
سرم درد ميكنه .. خيلي زياد
انگار تاثيرات الكل هنوزم روي مَـنه ..به لباس ديشبم كه روي تخت افتاده نگاه ميكنم و دوباره سمت سرم هجوم ميارن ، تك تكِ لحظه هاي ديشب
يادمه .. من بوسيدمش و لباش توي اون لحظه بهترين چيزي بودن كه ميتونستم داشته باشم .. حسي كه داشتم ، يه چيز تازه و پر از رضايت بود .. اره يادمه كه بوسيدمش و.. يادمه اونم منوبوسيد !
جوري كه دوباره صورتمو توي دستاش گرفت و جوري كه لباشو روي لباي من حركت ميـداد ..
و حتي يادمه كه بعد بوسيدن لبام چجوري عميق به چشمام خيره شد.. جوري كه انگشتشو روي فكم تكون ميداد و نوازشم ميكرد
و در اخر يادمه كه استايلز بدون هيچ حرفي از اتاق بيرون رفت و مدتي كوتاه بعد عمارتو ترك كرد و من انقدر مست بودم كه خوابيدم !از اتاق بيرون ميرم ولي نميدونم چجوري قراره توي صورتش نگاه كنم ؟؟
بگم يه اشتباه بود ؟ من مست بودم ؟ تورو با يكي ديگه اشتباه گرفتم؟ من چي بگم ؟؟پله هارو يكي بعد از ديگري ، اروم و شمرده پشت سر ميزازمو سمت سالن غذاخوري ميرم و با سروصداي خدمتكارا ميفهمم كه تنها نيستم ..
بافتني كه تنمه از روي شونه هام افتاده و اونو درست ميكنم ، امروز هوا خيلي سرده .. خيلي زياد !:" صبح بخير خانم .."
خدمتكارا دونه دونه بهم صبح بخير ميگن و منم با لبخند جوابشونو ميدم ..
ميز خيلي رنگانگ چيده شده و پر از چيزاي خوش مزه است و باورم نميشه كه من انقدر بابتشون ذوق زده شدم
واقعا گرسنمه ..
صندلي رو اروم عقب ميكشم و سعي ميكنم منتظر هري بمونم ..
با اينكه هنوزم نميدونم چجوري بايد ديشب و توضيح بدم ؟ اصلا توضيحي براش هست ؟؟
بيخيال داكوتا .. اونم تورو بوسيد پس ديگه خودتو مقصر نكن !
![](https://img.wattpad.com/cover/146651309-288-k681455.jpg)
YOU ARE READING
For you [ H.S ]
Fanfictionتو نميتوني به رقصيدن با شيطان ادامه بدي و بپرسي چرا هنوز تو جهنمي داكوتا. [ sexual contact ] [ Harry Styles AU ]