تا به حال شده واقعيت هارو به شكل دروغي نه چندان مهم به خورد خودتون بديـد ؟
بهتر ميپرسم.. تا حالا شده براي باور چيزي كه ميخواين كل داستانو تغيير بديد ؟ واقعيت رو عوض كنيد و جوري كه ميخوايد موضوع رو بچينيد... اما از تهه قلبتونم از واقعيت باخبر باشيد !
مثلا بخواين آسـمونو زرد ببينـيد ولي آبي بودن آسـمونو بهتر از اسـم خودتون ميدونيـد !!!
تا حالا شده براي باور باورهاتون ، هر روز دورغهاتونو تكرار كنيد ؟ ادم اگه هرروز با خودش تكرار كنه ' آسـمون زردهِ ' آسمون زرد ميشه ؟شايدم بعضي اوقات تنها كاري كه ميشه كرد پذيرفتن واقعيت هاست ، تلـخن ولي واقعيتن ! هرچند اگه تلخ نبودن كه اسمشونو واقعيت نبود ، بود ؟
شايد براي اين زندگي مهم نيست باور تو چي باشه ، چجوري باشه يا اصلا ميخواي كه چجور باشه .. تو بايد چيزيو بپذيري كه اون برات انتخاب كرده و دراين انتخابي نداري ..
آسمون آبي رو قبول ميكني .. هرچند كه دوست داشتي زرد بودنشو باور كني ! با واقعيت ها كنار اومدن بهتراز ساختن كل ذهنيتِـت برمبناي دروغه .. پس قبولش كن و لبخند بزن ..
هرچند ميتوني ام كلا حذفش كني ..ناديدش بگيري .. يعني ميتوني چشماتو از آسمون بدزدي ؟ بهش نگاه نكني ؟..
شايد شما بتونيد .. شايد سربرگردوندن از چيزاي باارزش زندگي براي خيلي ها آسون و بي دردسر باشه ولي براي من ؟ اوه نه .. من توي زندگيم خيلي چيزارواز دست دادم پس بهم حق بدين اگه نميتونم از آسمونم دست بكشم !!!
شايد به خاطر همين دست نكشيدناست كه الان من اينجام ، كنار استخر شفاف حياط پشتي عمارت و درحال شكست خوردن در جروبحث نه چندان ساده ام با هري استايلز.:" بيخيال دال... تا كي ميخواي انقدر ترسو باشي ؟ "
نميدونم براي كدوم قسمت جمله اش بهش حمله كنم .. اينكه منو
' دال ' خطاب كرد يا ' ترسـو ' ؟؟
يا شايدم به دليل اصرار بيش از حدش براي قانع كردن من:" من ترسو نيستم استايلز، من فقط نميتونم شنا كنم ! "
دستامو جلوم گره زدمو سعي كردم به نيشخند نصفه نيمه اش نگاه نكنم
:" كجاي جمله ي من بهت ياد ميدم برات نامفهوم بود داكوتا ؟ "
اينبار اخم غليظي روي صورتش ميشينه
اوه واقعا جديه .. واقعا ميخواد بهم شنا كردن ياد بده ؟
اوه خدا ، من ميترسم... واقعا از آب ميترسم:"ميدوني چيه ؟ اصلا بيخيال...تو ميتوني به روز حوصله سر برت برسي هيـل "
و با گفتن اين جمله روشو ازم برگردوند و مشغول دراوردن تي شرت مشكي رنگش شد ..
اوه ؛ اينجا به يكي داره بد ميگذره ؟!
تيشرتشو با عصبانيت در مياره و با شلوارك يا نه ، مايو مشكيش داخل اب شيرجه ميزنه و انقدر سريع عمل كرد كه من حتي فرصت ديد زدنشم نداشتم ..
VOCÊ ESTÁ LENDO
For you [ H.S ]
Fanficتو نميتوني به رقصيدن با شيطان ادامه بدي و بپرسي چرا هنوز تو جهنمي داكوتا. [ sexual contact ] [ Harry Styles AU ]