بازي

2.3K 185 25
                                    


جهنم فقط توي دنياي بعد از مرگ نيست . جهنم اينجاست !
توي همين دنيا و با همين آدما .
و مطمعنا عمارت هري يكي از طبقات جهنم توي اين دنياست .

اون شيطانه و من شعله هاي آتيشه سوزانشو ميتونم توي چشماش تشخيص بدم !
اون چشم ها زيبان خيلي زيبا .. اما شايد .. شايد شيطانم زيبا باشه اينطور نيست ؟
اگه هري زيباست پس شيطانم حتما قشنگه !

بطريه آبي كه همين چند ثانيه پيش توي ليوان ريختمو درباره برداشتمو داخل يخچال قرار دادم.

توي اين تاريكيه عمارت ، نوري كه از يخچال باز شده ي توي آشپزخونه به چشمم ميخوره؛ اذيت كننده است !

صداي شكم گرسنم داره ديوونم ميكنه اين ميتونه يكي از دلايلي باشه كه من از اتاقم بيرون اومدم !

:" باشه داكوتا .. الان ديگه تشنه نيستي ولي همچنان گشنه اي "

زير لب زمزمه كردمو دستمو روي شكمم كشيدم .
و اون دوباره صدا داد

:" باشه مستر شكم..بزار ببينم چي ميتونم برات پيدا كنم "

من دارم ديوونه ميشم و از اين باخبرم .
چشمامو توي يخچال چرخوندمو دنباله يه چيزخوب براي خوردن ميگشتم.

دستمو سمت كاسه سالادي كه اونجا بود بردم تا برش دارم اما با ديدن چيزي از كارم متوقف شدم .

:" ببخشيد سالاد عزيز.. ولي من نميتونم از شكلات بگذرم ."

دستمو سمت ظرف شيشه ايه نوتلا بردمو اوردمش بيرون و درشو باز كردم

:" تو خيلي زيبايي نوتلا"

از كار خودم خندم گرفت . يكي از چراغ هاي اشپزخونه رو روشن كردم ، اين زيادم پر نور نيست و اين خوبه .
برگشتم سمت كابينت ها تا بتونم يه چنگال يا قاشقي چيزي پيدا كنم ..
اها خودشه .

من هميشه از قد كوتاهم رنج ميبردم!
من خيلي كوتاه نيستم اما بلندم به حساب نميام و الان ؟
اوه .. من حتي نميتونم يه چنگال رو از طبقه بالايي كابينت بردارم

لعنت به اين شانس

روي پنجه پام رفتمو يكم بدنمو به سمت بالا كشيدم

:" زود باش.."

بيشتر تلاش كردم و الان ميتونم برخورد فلز سردشونو با نوك انگشتام حس كنم..

:" بايد قدت يكم بلندتر ميبود دال"

با شنيدن صدا جيغ خفيفي از دهنم خارج شد و من با ترس پريدم و به پشت سرم نگاه كردم .

هري با موهاي شلختش و يه پيراهن زرشكي كه مثل هميشه چندتا دكمه بالاييش باز بودن به چهارچوب در تكيه داده بود و دستاشو جلوي سينش گره زده بود

:" ت..تو چرا ..اينجايي ؟"

بين نفس هاي سنگينم گفتمو سعي كردم دستمو كمتر به سينم كه انگار ميخواست از جاش كنده بشه فشار بدم.

For you [ H.S ]Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin