For you [ H.S ]

سوالات

رنگ ها .. اونا هميشه حرف هاي زيادي براي گفتن داشتن دارن و خواهند داشت !
دنياي ما بدون اونها خيلي كسل كننده ميشه اما اين قانون به هيچ عنوان توي اين راهرو به كار نميره ..!

توي راهروي طولاني ايستادم و دارم به بوم هايي نگاه ميكنم كه خيلي هنرمندانه خلق شدن .. و توي اين هنر همه چيز فقط تشكيل شده از سه تا رنگ
مشكي،سفيدو خاكستري ..

نقاشي هايي كه اگه يك نگاه بهشون بندازين با خودتون ميگين؛ كي يه اين بوم هارو داده دست يه بچه ي سـه ساله ؟
اما اگه بيشتر بهشون نگاه كنين ميفهمين كه هركدومشون مثل يه صندوقچه اسرار ميمونن و كلي راز داخل خودشون دارن ..!

اره من كه گفته بودم قانون زيبايي رنگ ها اينجا اصلا كاربرد نداره .. توي اين راهرو هيچ رنگي نيست اما زيباييش ؟؟
اوه اين واقعا فوق العادس !

شايد نزديك ١٥ يا شايدم ٢٠ ؟ يا بيشتر .. روي ديواراي دو طرف من نقاشي هاي مرموزي قرار دارن .. نقاشي هاي تيره .. و كمي ترسناك

بزاريد اعتراف كنم اين نقاشي ها فقط شبيه يه نفر ميتونن باشن
منظورم ظاهري نيست ..! باطني .. روحي ..

هري !

اينا كاملا نشوندهنده شخصيت اون هستند .

:" حيرت انگيزه مگه نه ؟"

صداي دخترونه اي از پشت سرم به گوشم خورد و خيلي سريع سمتش برگشتم ..
يه دختر با قدي نسبتا بلند .. اون بدن ظريفي داره و البته موهاي بلند و زيبايي كه انگار رنگشون كاملا براي چشماي ابيش ساخته شدن!

اون زيباست .. خيلي زيبا

به سمتم حركت كرد و من دست از زول زدن بهش برداشتم

:" هـي! بزار خودمو معرفي كنم .."

اون با يه لبخند شيرين گفت و دستشو ب سمتم دراز كرد..
به نظر دختر خوبي مياد

:" من آرارام.. ولي همه آرا صدام ميزنن "

من در جواب بهش لبخندي زدم و دستشو توي دستام گرفتم ..
اينجا به جز منو استايلز و خانم كري كسه ديگه اي هم هست ؟

:" از اشناييت خوشبختم آرار...آرا "

با صدايي اروم گفتم و سعي كردم مودب باشم ، چون اون دختر مودبي بود .
سرشو در جوابم تكون داد

:"تو..اينجا..يعني من نميخوام فضولي.."

قبل اينكه بتونم حتي سوالي كه خيلي توي ذهنم پررنگ بود رو تموم كنم آرارا جوابم رو داد.

:" مهمونم.. يعني استايلز از پسرا خواست كه بيان و منم همراه لو اومدم "

يه لحظه يه لحظه ..
بزاريد تحليل كنم.. هري پسرارو دعوت كرده و آرا هم به عنوان مهمون اومده اينجا !
خوبه .. ولي چرا ؟؟