For you [ H.S ]

كي اهميت ميده ؟

' نويـسنده '

تركيب صداي باروني كه بدون ترديد از ابرهاي مشكي اسمون شب جدا ميشه و بدون درنگي با سطوح مختلف زمين برخورد ميكنه با رعدوبرق پر هياهويي كه توي لحظه اي زميني رو از تاريكي در مياره .. قطعا يكي از قشنگ ترين و ترسناك ترين تركيب هاست !

هرچند اين پديده ها نيستن كه ذاتي قشنگ باشن يا ترسناك ، عجيب باشن يا زشت .. بي معني يا عاشقانه .. اين لحظات و شرايط هستن كه براي همه چيز معنا تعيين ميكنن ، اگر شما دلتون شكسته باشه ديدن بارون براتون جزو دردناك ترين و گريه اور ترين اتفاق ممكن ميشه و اگه عاشق باشيد .. اوه .. عاشق ها بارون رو نميبينن ، اونها حسش ميكنن ، لمسش ميكنن و بارون براشون احساسي ترين و رمانتيك ترين پديده ممكن ميشه !
والي اينجا كي عاشقه ؟ كي دلشكسته ؟

اينجا ، يا هرجايي كه استايلز باشه ، كلمات معني متفاوتي پيدا ميكنن ، مفهوم عشق رنگ عوض ميكنه و خوشبختي در بدبختي تنيده ميشه .. اينجا يا هرجايي كه هري استايلز باشه ، مرگ يه محبـته و نهايت توجه و دوستداشتن ضربه زدنـه !..
اينجا و هرجايي كه استايلز باشه ، جهنمي شيرين تلقي ميشه ..

عمارت ، مثل هميشه پر از ادم هاي سياه پوش و خالي از رنگ.. مثل هميشه ، پر از هياهو و خالي از زندگي ..
عمارت استايلز ، مثل هميشه پر از تنهايي و .. خالي از استايلز

بوي قهوه ي دم شده كه از ماگ مشكي رنگي بلند ميشه..
قطره هايي كه شيشه هارو لمس ميكنن و داكوتايي كه سعي ميكنه تمام حواسشو براي خودش نگهداره و كتابي كه دستشه رو زود تر از هرچيزي تموم كنه ..

موهاشو بي حوصله از صورتش كنار ميزنه و بي توجه به ادم هاي پشت شيشه برگه هاي كاهي كتاب رو جا به جا ميكنه ، به كلمات خيره ميشه و سعي ميكنه مفهومشونو درك كنه ..
به قسمتي از كتاب خيره ميشه ..

' و او همان تندبادي بود كه ويرانه اي بي سرگذشت بر خانه دلم جاي گذاشت و همانند نوري بي غبار از لحظه هايم گذشت..
گذشتنش من را در من زنده كرد و ماندنش چيزي را جز من به من اضافه كرد .. رفتنش برايم ترانه اي اشفته حال بود و كاش تكراري براي ترانه ها بود ، كاش بار ديگر ويرانش ميشدم ! '