🌟part18🌟

3.8K 793 274
                                    


جیمین با صداهایی که میشنید اروم از خواب بیدار شد و به اطرافش نگاه کرد.
توی اتاق خودش بود، بعد این که از کلاب با یونگی برگشته بودن رو یادش نمی اومد.

پتو رو کنار زد و بعد صاف کردن تیشرت سفیدش از اتاقش بیرون اومد، از پایین صدای خوش و بش میومد و جیمین بی طاقت خودشو به پایین رسوند.

با دیدن خانواده ی کیم یعنی تهیونگ و پدرش جناب وزیر با تعجب چشماش گرد شد، اقای کیم وقتی پدر جیمین خونه نبود هیچ وقت نمی اومد.

جیمین گیج به حال خونه زل زده بود تا وین که در دستشویی باز شد و جیمین قامت بلند پدرش رو دید.

"بابا؟"

"به به پسر خوابالوم بیدار شده."

جیمین با خوشحالی خودشو تو بغل اقای پارک انداخت، از خوشحالی سر از پا نمیشناخت فکر میکرد قرار نیست این کریسمس پدرش بیاد و حالا اون اینجا بود.

بعد از بغل پدر پسری و رفع دلتنگی جیمین با تجالت سمت اقای کیم برگشت و باهاش دست داد، "خوش اومدین اقای کیم ببخشید من خواب بودم."

اقای کیم لبخندی به جیمین زد و سر تکون داد، "اشکالی ندازه پسر باید خسته باشی. بالاخره حداقل تو درس میخونی." و به تهیونگ‌چشم غره ای رفت.

تهیونگ درحالی که گوشیش رو برعکس گرفته بود و به وضوح معلوم بود داره بازی میکنه چشماشو تو حدقه چرخوند و به ادامه ی بازیش رسید.

جیمین کنار خواهرش وانمین نشست و بی توجه به بحث عمیق اقای کیم و پدرش راجب صنعت مد و فشن و اقتصاد کشور از وانمین پرسید، "چرا بیدارم نکردی؟"

وانمین ریز خندید، "انقدر خسته بودی که رو موتور دوستت خوابت برده بود."

"چی؟"

جیمین با تعجب و چشمای گرد شده پرسید و با تمام وجودش داشت سعی میکرد صداش رو بالا نبره.

"میگم خوابت برده بود، دوستت یونگی گفت مثل این که تهیونگ جایی داشته میرفته نتونسته بیارتت واسه همین اون اوردت از مدرسه، اخی انقدر کیوت خوابیده بودی منم دلم نمیومد بیدارت کنم تا اتاق بغلت کرد."

جیمین سرخ شدن گونه هاشو حس کرد. یعنی یونگی اکنو تو بغلش برده بوده به اتاقش؟

با دستاش صورتشو پوشوند، "وایییی حالا من دیگه چه طوری تو روش نگاه کنم از خجالت میمیرم که."

وانمین مشتی به بازوش زد و با خنده گفت، "مسخره، دوستت بود دیگه انگار این تهیونگ قزمیت تاحالا بغلت نکرده."

'تهیونگ بیاد بره تو باسنم یونگی فرق میکنه' جیمین تو دلش گفت و به تهیونگ اشاره کرد تا پاشن و برن تو اتاقش

تهیونگ به طرز عجیبی سرخوش بود و همش برخلاف قیافه جدی که تو جو خانواده به خودش میگرفت لبخند های گنده میزد.

Him & I [YOONMIN,VKOOK]Where stories live. Discover now