"عه این مال منه." جیمین جعبه ی کوچیکی که با ظرافت کادو پیچ شده بود رو بالا اورد، بعد با خنگی دستی به پشت گردنش کشید و لباشو جلو داد "چرا انقدر کوچیکه؟"
شروع به باز کردن جعبه کرد و متوجه نگاه پوکر اکثر اعضا نشد، داخل جعبه یه دستبند چرم مشکی مردونه که روش حروف فلزی D F خودنمایی میکرد.
روی حروف فلزی طرح های خفنی مثل اسکلت و پر و کلت به شکل کوچیک و زیبایی حک شده بود، "واو پسر منم یکی از اینا میخوام خیلی خفنهه."
صدای اعتراض تهیونگ اونو به خودش اورد، خیلی خوب میدونست اون دو حرف کوتاه شده ی چه کلمه ای هستن.
گونه هاش سرخ شد و لبخند خجلی زد، "این خیلی قشنگه یونگی...."
لبخند قشنگشو به یونگی نشون داد و باعث شد پسر بزرگتر اونو به آغوش بکشه، لب هاشو روی گوش جیمین گذاشت و اروم زمزمه کرد، "سال جدیدت مبارک دال فیس قشنگم."
و جیمین گونه های سرخشو توی سینه ی دوست پسرش پنهون کرد.
"تهیونگ تهیونگ تیهووونگگگ یخمک رفت."
"یخمک کیه؟"
"خرگوشم احمق بگیرررش ."
جیمین از بغل یونگی بیرون اومد و به اون دوتا احمقی که دنبال بچه خرگوش افتاده بودن نگاه کرد، اروم خندید و دستبند یونگی رو دستش کرد.
"چیمی منم اینو برات خریدم."
بعد از اون هدیهی وانمین به جیمین یه عروسک پولیشتی گربه بود که جیمین کلی به خاطرش غر زد ولی پنهانی از این که کرکای نرمشو به صورتش بماله خوشحال بود.
هدیهی مادر و پدرش هم یه دوربین عکاسی بود.تهیونگ و جونگ کوک که همراه یخمک برگشتن هدیههایی که جونگ کوک برای تهیونگ و یونگی و جیمین خریده بود به ترتیب، کتاب کلاس بهداشت که به خاطرش نمیتونستن خنههاشون رو کنترل کنن و باعث شدن وانمین و هیوسو چپ چپنگاهشون کنن و یه انگشتر که روش طرح کلید سل بود، برای جیمین هم کتاب خوب های بد بد های خوب.
همه هدیه هاشونو دادن و تهیونگ نگاهی به ساعت کرد، "گایز فک کنم الان دیگه اب استخر و جکوزی گرم شده اماده شید بریم." همه سمت اتاقاشون رفتن.
جونگ کوک مایوی بلندش رو همراه با یکی از ربدوشامبرهای گرمش برداشت و سمت دستشویی رفت تا لباساشو عوض کنه.
تهیونگ پوزخندی به این حرکتش زد و همون جا شروع به عوض کردن لباساش کرد.
وقتی کوکی از دستشویی بیرون اومد با تهیونگی مواجه شد که فقط یه مایو تنشهو خب درک کنین لخت دیدن کسی که ۰ند شبه کنارش میخوابید یوم معذب کنندست.
جونگ کوک سرشو پایین انداخت و با صدای ارومی گفت، "نمیخوای ربدوشامبر یا یه همچین چیزی بپوشی؟"
YOU ARE READING
Him & I [YOONMIN,VKOOK]
Fanfiction[Complete] "دنبالم نیا دال فیس ، تو پاکی و من از کثیف کردن چیز های پاک نهایت لذت رو میبرم." °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° "من کلا تو رو سه بار مست دیدم و هر سه بارش چیزی رو ازم دزدیدی اولین بار اولین بوسم و سومین بار باکرگیم." "دومین بار چی دزدیدم...