"خب بچه ها تمرین امروز تمومه مثل همیشه عالی بودین فردا میبینمتون."هیون را بعد از این که مطمعن شد در حد مرگ خسته شدیم قبول کرد که تمرین رو تموم.
جیمین نگاه نا محسوسی به یونگی که کاپشن سرمه ایش رو تنش کرده بود انداخت.
توی برگه ای که تهیونگ بهش داده بود روز های چهار شنبه اکثرا حدود ساعت سه یونگی غیبش میزد پس جیمین هم پالتوی کرم رنگشو پوشید و از سالن تمرین به سمت کلاس هندسه که الان تهیونگ توش بود رفت.
دو بار در زد و بعد در رو باز کرد
اقای پارک معلم هندسه متوجه جیمین شد و لبخند زد."مثل این که تمرینتون تموم شده جیمین بیا بشین سر جات."
جیمین کمی خجالت زده سرشو پایین انداخت.
"راستش نمیتونم امروز سرکلاس باشم اومده بودم ازتون اجازه بگیرم چون حالم زیاد خوب نیست و این که باید از تهیونگ وسیله ای بگیرم."
نگاه اقای پارک حالت همدردی گرفت، "اوه اشکالی نداره جزوه های امروز رو میدم تهیونگ برات بیاره امیدوارم زود تر حالت خوب شه."
تهیونگ که میدونست جیمین برای کیلید ماشین اینجاست بدون این که منتظر حرفی از جیمین باشه سمت در رفت و کیلید رو بهش داد و یه چشمک هم روونش کرد.
جیمین چشم غره ای به تهیونگ رفت و از کلاس خارج شد.
با سرعت سمت پارکینگ دویید و با دیدن موتور یونگی که دست نخورده بود اهیاز سر راحتی کشید.
سریع سوار ماشین تهیونگ که یه آئودی نوک مدادی بود شد و از پارکینگ در اومد.
کنار پارکینگ مدرسه کوچه ای بود و جیمین دنده عقب گرفت و عقبکی وارد کوچه شد تا همین که یونگی از پارکینگ اومد بیرون دنبالش کنه.
صدای جیغ لاستیکای موتور اسپرت یونگی رو شنید و چند لحظه بعد به سرعت از جلوش رد شد.
ماشین و روشن کرد و سریع از کوچه در اومد.
تمام راهی که دنبالش بود از جاده های فرعی که باز هم به خیابون اصلی وصل میشد میرفت تا یونگی متوجهش نشه.
بالاخره یونگی روبه روی یه مغازه ی الات موسیقی نگه داشت و جیمین هم چند کوچه پایین تر پارک کرد.
باورش نمیشد پسری که انقدر مرموز بازی درمیاره فقط برای خرید و یا هرچیزی که مربوط به اون مغازه میشده مدرسه رو می پیچونده.
البته با دیدن این که پسر مو نعنایی عوض رفتن توی مغازه وارد کوچه ی باریک کنارش شد تعجب کرد.
کوچه نقدر تنگ بود که دونفر به زور میتونستن شونه به شونه ی هم توش راه برن و از بالا تا پایین دیواراش با کاشی های مات زرد رنگی پوشیده شده بود.
VOCÊ ESTÁ LENDO
Him & I [YOONMIN,VKOOK]
Fanfic[Complete] "دنبالم نیا دال فیس ، تو پاکی و من از کثیف کردن چیز های پاک نهایت لذت رو میبرم." °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° "من کلا تو رو سه بار مست دیدم و هر سه بارش چیزی رو ازم دزدیدی اولین بار اولین بوسم و سومین بار باکرگیم." "دومین بار چی دزدیدم...