Louder than bombs
●━━━━━◉━─────── ⇆ BTSㅤㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ ↻تهیونگ جلوی آپارتمان جونگکوک نگه داشت و جونگ کوک از صندلی عقب به جلو خم شد تا بوسهای روی گونهی تهیونگ بزاره و قلبش رو به تپش بندازه، "مرسی ته ته."
لبخند قشنگی به پسر بزرگتر زد و تهیونگهم متقابلا لبخند زد، "مراقب خودت باش، دردسر درست نکن و شب به موقع بخواب."
"شبیه بابا بزرگا شدی." جونگ کوک با قیافهی توهم رفته گفت و تهیونگ بی خیال جوابشو داد، "نچ، من تهش شوگر ددی میشم."
"وات د هل کیم تهیونگ؟"
تهیونگ به واکنش کیوتش خندید، "چشماتو اونجوری درشت نکن برو دیگه باید جیمینم برسونم بعدش میخوام با عروسکم برم دور دور."
جونگ کوک چشم غرهای به تهیونگ رفت و از ماشین پیاده شد.
نامرد منو به ماشینش فروخت
با لبهای آویزون پیش خودش فکر کرد و زنگ خونه اشون رو زد.
تهیونگ بعد این که مطمعن شد جونگکوک وارد خونه شده دوباره راه افتاد و سمت عمارت پارک روند، جلوی عمارت که پارک کرد آروم شونهی جیمین رو تکون داد تا بیدار شه.
"جیمین پاشو رسیدیم."
جیمین تکون آرومی خورد و بعد با خمیازهای که دهنش رو مثل اسب آبی باز میکرد بیدار شد، "عه رسیدیم؟ چه بد!"
"چرا بد؟"
"هیچی همینجوری."
جیمین انگار که چیزی رو یادش افتاده باشه سمت تهیونگ برگشت، "فردا نمیای مدرسه مگه نه؟"
تهیونگ لبخند غمیگینی زد، "فکر نکنم جیمین."
جیمین دستای تهیونگ رو گرفت، "ولی الان که دیگه میدونی تقصیر تو نبوده چرا سعی نمیکنی یکم از تولدت لذت ببری؟"
"راستشو بخوای جیمین وقتی تاریخ تولدت با سالگرد مادر و برادرت یکیه زیاد توانایی لذت بردن ازش رو نداری."
"پس امشب میریم بار ...منو و تو و جونگ کوک حداقل امروز رو جشن میگیریم."
"جیمین جونگ کوک فقط ۱۶ سالشه اجازه نمیدن بیاد بار تازه خود منم شاید نزارن."
جیمین چشم هاشو تو حدقه چرخوند، "بی خیال تهیونگ گاهی اوقات یادت میره چه امتیازاتی داری."
تهونگ پوفی کشید، "باشه بالاخره پیش خودمون مست کنه بهتر از اینه که پیش غریبهها مست کنه."
جیمین لبخند زد، "افرین ببین اینجوری مراقبشم هستی من بهش مسیج میدم توهم مامانشو راضی میکنی میگی قراره بیاد خونه ما درس بخونیم."
"جیمین مامان بدبختش فکر میکرد کل این مدت داشتیم درس میخوندیم."
جیمین یکم فکر کرد، "عام پس یه بهونه ی بهتر جور کن تهیونگ میسپارمش به خودت."
YOU ARE READING
Him & I [YOONMIN,VKOOK]
Fanfiction[Complete] "دنبالم نیا دال فیس ، تو پاکی و من از کثیف کردن چیز های پاک نهایت لذت رو میبرم." °•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° "من کلا تو رو سه بار مست دیدم و هر سه بارش چیزی رو ازم دزدیدی اولین بار اولین بوسم و سومین بار باکرگیم." "دومین بار چی دزدیدم...