part7

1K 125 16
                                    

داشت توی خیابونا با بیشترین سرعتی که از خودش  دیده بود به سمت بیمارستان میرفت.

هر از گاهی برمیگشت و به جیمین که امیدوار بود فقط بیهوش شده باشه نگاه میکرد.

لعنت بهش.چرا دارو هاشو درست نمیخورد.

همین طور داشت با عجله میرفت که ترافیک بزرگی جلوی راهش سبز شد
+اوه نه نه نه نه....
فاااااااککککک تف تو این شانس .لعنتیییی
از ماشین پیاده شد و در سمت عقب رو باز کرد.
هنوز داشت شکر میکرد که خداروشکر ماشین جیمین بود با موتور نمیشد که اونو برد بیمارستان .اونوقت این ترافیک پیداش شده بود.ای کاش با موتورش میومد اونوقط لازم نبود جیمین رو تو بغلش تا بیمارستان ببره.

همینطور که جیمین تو بغلش بود و داشت میدویید
از اون فاصله تابلوی ((اورژانس))رو دید.

سرعتشو بیشتر کرد و وقتی رسید دو تا پرستار دختر اونو دیدن و به سمتش اومدن.

٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭٭

+از این به بعد حواستون باشه دارو هاش رو به موقع مصرف کنن.ایشون بدن ضعیفی دارن و قلبشون ضعیف تر هم هست مدام باید مراقبش باشین.پیشنهاد میکنم به یه روانشناس هم ببرینش علاوه بر دارو نخوردنش این حمله ی قلبی به خاطر فشار روحی هم بوده.اینا رم براش بخرین و مواظب باشین حتما سر موقع بخورن.

دکتر توضیح داد و برگه ای به دست جونگ کوک داد.جونگ کوک تعظیمی کرد و گفت
-چشم.واقا ممنونم دکتر نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم.

دکتر هیچول لبخندی زد و دستشو روی شونه ی پسر  گذاشت.
+نیازی به تشکر نیست .وظیفه بود.

جونگ کوک سر تکان داد و بعد از رفتن دکتر رو صندلی راهرو نشست.

قبل از اینکه به جیمین زنگ بزنه یه نگرانی خاصی داشت.و وقتی جیمین رو بیهوش دید فهمید که نگرانیش بی دلیل نبوده.

اما حالا که جیمین حالش خوب بود چرا بازم نگران بود.

یه دفعه صدای هلیکوپتر اومد . بعضی دکتر و پرستار و نگهبان ها داشتن تو این ور اون ور میدوییدن.

دکتری از کنارش رد شد و شونه اش به جونگ کوک برخورد. برگشت و تعظیمی کرد و گفت
+واقا متاسفم ببخشید عجله دارم.

جونگ کوک که دید اون دختر میخواد بره مچ دستشو گرفت و نگه داشت.

-ببخشین خانم.اتافاقی افتاده جرا همه انقد عجله دارن . این صدای هلیکوپتر دیگه چیه؟

+اوه مورد فوق اورژانسی هستش.من دکتر آریانا گراند هستم دکتر مخصوص تیم xso .اونا تو آلمان بودن و به مشکلی بر خوردن و الان با هلیکوپتر اونا رو آوردن....آه..ببخشید من عجله دارم باید برم.

آریانا همه ی جملشو بدون مکث و با عجله گفت و بعد با همون عجله از جونگ کوک بهت زده دور شد.

جونگ کوک بعد از شنیدن اسم تیم مدام داشت اونو تکرار میکرد و سعی داشت خودشو آروم کنه.
xso
xso
xso
xso
همونی که بکهیون لیدرشه
همونی که دوستاش تو اون گروهن

again after long timeWhere stories live. Discover now