part18

837 139 52
                                    

اوکی گایز اول از همه یه توضیح.من پارته قبل قسمت آخر یادم رفت بنویسم آینده.اون قسمت که جونگ کوک فهمید.به بزرگی خودتون ببخشین😅😘
و یه چیزی راجب آپ.از این به بعد روزه آپ سه شنبه هاست.😊😁

شما هم نامردی نکنین ووت و نظر بدین.کانال تلگرامم جوین شین😒عیی زبونم مو در آورد😑😣

دوستان فیک جدید دارم مینویسم curse of loveژانرش تخیلی فانتزی😎

تیزرشم گذاشتم برین ببینین مطمعنم عاشقش میشین😍😍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

jungkook

خب مطمعنم که عقلمو از دست دادم.من الان تو یه انباری ام.یونجونم اینجاست.یونجون اینجااااست.
خبر خوب اینکه یونجون پیداشد.خبر بد اینکه منم گم شدم و هیچکس نه میدونه منو جیمین کجاییم نه یونجون.

از طرفی یونجون شبیه یه تیکه گوشت فاسد شده بود.

اون لعنتیا که معلوم نیست کین اونقدر زدنش که مطمعنم یه بار مرده بعد دوباره زنده شده.

با فکر اینکه منم اونطوری بزنن لرزیدم.حتما خیلییی درد داشته.یونجونم که هنوز خیلی بچست چطور تونسته تحمل کنه.

-ی...ییرن...کجاست...حا...حالش خوبه؟

با صدای یونجون به خودم اومدم.سوال خوبیه.ییرن کجاست؟حالش خوبه؟اصلا زندست؟

آخه لعنتی من الان به این چی بگم.بگم نمیدونم؟خب قطعا اونوقت دق میکنه.

جهنم بابا.

-نمیدونم یونجون...نمیدونم...فقط اینو میدونم که اونم با ما آوردن.

برخلاف انتظارم چیزی نگفت.نگاهمو به جیمین که هنوز بیهوش بود دوختم.دیگه داشتم نگران میشدم.چرا بهوش نمیاد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

taehyung

الان من چه گوهی باید بخورم؟چرا انقدر استرس دارم؟چرا انقدر ترسیدم؟چرا انقدر سردمه؟چرا دارم میلرزم؟چرا قلبم داره خودشو میکشه؟

محض رضای خدا تهیونگ به خودت بیا فقط باید اون ماسکو بزنی و بری تو اون انباری.

صبر کن ببینم مگه تو اونجا یونجون نیست؟اگه به جونگ کوک بگه ما کی هستیم چی؟نه نمیتونم همچین ریسکی بکنم ما باید یونجونو انتقال بدیم.

-یونگی...تو و تدی با من بیاین باید یونجونو به یه جای دیگه ببریم.

-اوکی

ماسکمو زدم و موهامو ریختم روی چشمام.دست خودم نبود استرس داشتم.میترسید به چشمام نگا کنه و منو بشناسه.

again after long timeWhere stories live. Discover now