ساعت ۳ :۳۹دقیقه است ۲۹ فروردین سال ۱۳۹۸ روی تختم دراز کشیدم و به آهنگ linkin park گوش میدم بغض تو گلومه و همین الان یه قطره اش چکید روی گونه هام نه نه نذاشتم بریزه
خودمو معرفی نکردم سایه من
من برای سایه ام مینویسم خود منه همیشه کنار منه
اما گاهی میره وقتی نور باشه
اسم من هر چی که هست یه لقب دارم برای خودم برای موهای آشفته کوتاه و فرفری ام لقب من ویویه
عجیبه نه؟wavyیعنی فرفری
یه چیزی تو مغزمه که امسالم تمام شد با همه بدی ها و دردهاش و حتی لبخند هاش
پارسال سال نو کنار خانواده بودیم همه همه جشن گرفتیم باید مرور کنم پس میزارم اشکام بچکن
یه عید مثل همه سال ها عید دیدنی بعدش درسا و پاس کردنشون با نمرات عالی تابستانی با کلاس های زبان و رانندگی
ولی مگه حاله دلم خوب بود؟
آخرای تابستان اون معلم آشغال اذیتم کرد اون که منو تو کلاس تحقیر میکرد تیکه مینداخت رفتم سراغ اون یکی معلمه اونم مثل آشغال باهام رفتار کرد دستشو گذاشت رو رونم و میخواست ازم استقاده کنه
اره اونجا بود ک دوباره شکستم
از سادگیم حالم بد بود از اینکه اعتماد کرده بودم و بعد از مهدی حرومزاده که تحقیرم کرد منو تحت فشار گذاشت دوباره پول ازم گرفت و با روش های خودش مثلا جلوش رو بگیره اونجا حالم بد شد اما ادامه دادم
زبان میرفتم سه روز تو هفته تو پاییز
روحم داغون و خسته بود بازم ادامه دادم حس کردم بعد ۷ سال از یکی خوشم اومد دوباره یکی دلمو لرزوند پشت درختا و فهمیدم بودن مهدی عذابه من تو بغلش گریه کردم فقط چون عذاب وجدان مهدی رو داشتم
مهدی فهمید و گفت میخواد بره منم ب اون گفتم نزار بره ولی مهدی تهدیدش کرد منم ۱۰۰ تا قرص خوردم از بیمارستان ک اومدم بیرون مهدی رفت و من مونده بودم با اون التماس هایی که بهش کرده بودم
اونم رفت همون ک دلم براش لرزید چند بار بعدش تلاش کردم نگهش دارم حتی با روابط جنسی ولی رفت دوستم نداشت
من رو آوردم ب بودن با پسرهای مختلف چت میکردم تا یکیشون رو فقط برای اینکه تنها نباشم آوردم تو زندگیم و پادشاه با همون اسم قدیمش میگم
اومد تو زندگیم تکونم داد به چالشم کشید و الانم رفت بهتره بگم من ولش کردم من نباید مجبورش میکردم منو تحمل کنه
این بود سال ۹۸ من و فردا نه پس فردا تمام میشه
دلیل اینکه دوباره شروع ب نوشتن کردن خودمم میخوام کار به پایان نرسوندمو تمام کنم
من دوبار دیگم رگمو زدم من قرص خوردم
من تمام رونام رو خط خطی کردم من حتی یه Mرو پام دارم
من به خودم وقت میدم یکسال فقط یک سال تا اسفند سال ۹۹ قبل قرن جدید
اگه عوض شده بودم اگه حالم خوب بود ادامه میدم وگرنه تمامش میکنم
اونم به روشی ک واقعا تمام شه
پادشاه بهم گفت حق دارم یکی رو داشته باشم که دوستم داشته باشه تا ابد برای خودم
میخوام یکسال برای خودم زندگی کنم اگه سیگار کشیدم برای دل خودم اگه مشروب خوردم
اگه یکی غمگینم کرد بگم من که فرصت آخرمه و به چپمم نگیرم بگم بخندم مسخره بازی در بیارم اونقدر که هیچ کس باورش نشه اگه سر یکسال تمامش کردم بگن این ک خیلی شاد بود
میخوام کارهای ناتماممو تمام کنم
میخوام حالا ک نمیتونم مادر بشم علاوه بر همسترم جوجه بخرم یاد جوجه قبلیم فرانک
میخوام برقصم با صدای بلند
میخوام کتاب بخونم همه کتابای دنیارو
میخوام فیلم ببینم
رانندگیمو برم و گواهینامه بگیرم
تتو کنم رو بدنم
لاغر کنم دوباره ورزش برم
موهامو دوباره بلند کنم
میخوام بگم
میخوام نقاشی کنم آبرنگ دوست دارم
میخوام موهامو بازم رنگ کنم
میخوام پرسینگ کنم
میخوام مشاوره برم قرص های افسردگیمو کم کنم میخوام دوباره معدلمو تو دانشگاه بیارم بالا میخوام
میخوام حتی اگه رل الانم باهام نموند غصه نخورم خوش بگذرونم شهربازییی حتما برم
سینما
تنهایی تو دل شب قدم بزنم تو کوچه کاج
میخوام به بچه های تو مترو بخندم
میخوام لاک بزنم رنگاو رنگ
خونه مادربزرگام برم
به مامانم اهمیت بدم باش وقت بگذرونم
به نظافت شخصیم برسم تا عفونت رحمم خوب شه
با خدا ارتباط بگیرم دوباره میخوام هر شب باش حرف بزنم
میخوام برای خودم پاستیل بخرم
صبح زود یا تو دل شب مثل قدیم از پنجره بیرونو ببینم
با پدر و مادرم صادق باشم
خود ارضایی نکنم یا خیلی خیلی کمش کنم
میخوام با بچه عموم کلی بازی کنم لحظه لحظه کنارش باشم و بزرگ شدنشو ببینم براش خوراکی بخرم
میخوام کلاس های انگیزشی برم برای روحم
مجله موفقیت بخرم همون که همیشه دوست داشتم
فعالیت هامو تو دانشگاه بیشتر کنم
با استادهام ییشتر ارتباط بگیرم
مقاله ترجمه کنم
واو داشت یادم میرفت دیپلم زبانمو بگیرم
مراقبه و خود آرامشی انجام بدم
میخوام با دوستای قدیمم حرف بزنم ساعت ها
بیرون برم باهاشون
جاهایی از شهر برم که هرگز نرفتم
سلفی بگیرم بدون افکت از تک تک جاهایی که بودم
دندون هام رو درست کنم
تو دانشگاه به پسر و دختر احترام بزارم
سرکلاس تیکه نندازم
با همه مهربون باشم باهاشون خاطره بسازم
هر روز حساب مالی داشته باشیم
با ترسام مقابله کنم
برم استخر و سرمو بکنم زیر آب
به بابام و مامانم هر روز پیام دوست داشتن بدم
دیگران را الویت نسبت به خودم نکنم برای راضی کردنشون خودمو غمگین نکنم
برای یکبار هم که شده منفی بافی نکنم
زود بهم نریزم
افکار و احساساتمو بنویسم
برای خودم خلوتگاه درست کنم
با آدم های مهم رشته ام آشنا بشم
درباره هر چیزی ک برام سوال بود بپرسم
بی احترامی نکنم اما عقایدمو راحت بیان کنم
اگر کسی را دوست ندارم به زور تحملش نکنم
عکس لخت برای کسی ندم
سکس چت نکنم
پورن نبینم یا کمش کنم
و....
میخوام زندگی کنم میخوام فقط برای خودم یه سال زندگی کنم
میخوام رشد کنم و شکوفه بزنم از زخم هام