15

1 0 0
                                    

با فکر دوست واتپدم با آهنگ whale خوابم برد با حس نوری تو چشمام بیدار شدم گرم بود بیش از حد رفتم اول یه سر به برفی زدم و بعد رفتم دستشویی گفتم یه چیزی میخورم و میخوابم قرص هام رو باید میخوردم پس نون و پنیر سبزی و خرما خوردم
طعمش بی نظیر بود
نمیدونم چرا نخوابیدم رفتم تو اتاقم و بقیه سریال peaky blindersرو دیدم
تو فکر این بودم که برم بیرون دلم دیدن هوای بیرون و فضای بیرون رو از این خونه دلگیر میخواست گفتم میرم قدم بزنم لباس پوصیدم پول برداشتم و رفتم
محشر بود هوای بهاری درخت هایی ک برگ های قدیمی بهشون بود ولی جوانه زده بودند شمشاد هایی با برگ نو
بوی میوه فروشی ولی بقیه مغازه ها بسته بودند
دلم تنگ شده بود برای چشم تو چشم شدن با مردم اول یه آبمیوه خریدم به جهنم که کرونا اومده از این آلوئه ورا شیشه ای ها
و یه پاکت کنت قرمز و فندک خیابون خلوت بود همیشه عاشن این سکوت بودم هندزفیری تو گوشم بود و با صدای آهنگ به اوج میرفتم این گل های زرد که اسمشو نمیدونم بوش منو دیونه میکنه دستم با اینکه دستکش روش بود رو شمشاد ها میکشیدم
عاشق این خلوتی بودم هزاران چیز اومد تو ذهنم خاطرات داشتم فکر میکردم کجا سیگارمو بکشم که یادم اومد با اون ک پشت درختا عاشقش شدم سیگار بهمنش رو کام گرفت کرد تو ریه اش ازش خواستم نگه داره و تمامشو تو دهنم خالی کنه به سرفه افتادم
چقدر ژست سیگار کشیدنشو دوست داشتم
بگذریم یاد رلم افتادم که قرار بود منو سوپرایز کنه ۵ اسفند با یه کاپیتان بلک تو کوچه کاج
بازم رد شدم یه ساختمان با نمای رومی بود که چقدر عاشقش بودم یادش بخیر من و رلم تو تمام کوچه ها میگشتیم و ساختمان ها رو نگاه میکردیم رفتم جلو تر
دنبال نانوایی بربری بودم اما نبود
یه کوچه رو دیدم یاد یکی از هم سرویسی هام افتادم خیلی دختر مهربونی بود
تو راه اینم تو فکرم بود که چاق شدم و باید وزن کم کنم البته در عین حال این فکر از همه درخشید که چقدر تنهایی با خودم بهم خوش میگذره و لذت میبرم تو راه برگشت نشستم رو یه صندلی توی پارک و سیگارمو آتیش زدم آهنگ کارما تو ذهنم بود و پک هایی که میزدم و من عاشق طعم این سیگارم فارق از اینکه مهدی میکشید نمیتونم ازش دل بکنم
کم کم بلند شدم یه لحظه این فکر اومد تو ذهنم که نکنه آدم های تو پارک فکر بدی بکنن اما گفتم به تخمم بکنن من برا خودم زندگی میکنم برگشتم و برای برفی یه پفیلا خریدم
حالم خیلی بهتره
رفتم سر اون گوشیم دیدم پادشاه اونجام منو بلاک کرده نمیدونم چرا چی شده ولی خب میخواد من نباشم باشه منم میرم
عصبیم کرده دلم میخواد گریه کنم اون دختره هم که دوستش داره منو بلاک کرده اون دختره فکر کنم خودش بود فقط میخواست اذیتم کنه اون خیلی شبیهش بود
وای خدا باورم نمیشه به سنگ میگفتم دلش رحم میومد چقدر خودمو خورد کنم براش
من دوستش داشتم ولی همین دوست واتپدم گفت اگه آدم درست زندگی تو باشه برمیگرده
چرا دوستم نداره؟من میتونستم براش همه چیز باشم؟چرا گفت عاشقمه ؟چرا دروغ گفت؟
نمیدونست من زخم خوردم داغونم ؟
اونم یه ......بود ازم استفاده کرد خودش گفت صبر کن اینم برینه بهت و بره خودش را میگفت یا یادمه گفت تو فقط یکی رو میخوای که داگی بکنتت و تمام خاک بر سر من من خیلی ساده ام که اجازه دادم بهم توهین کنه
کاش بمیرم
ولی اگه خداش رو قبول داره میبینه که بد خوردم کرده فقط صبر کن
از امروز اسمی ازش نمیاد تمامممممم
تمام خودش و احساساتی ک بهش داشتم و همه چی
Fuck off
بدون پورن ارضا شدم تا بخوابم
خواب نبود که یه مشت افکار داغون خواب میدیدم تو یه صحرای بزرگ بودم و انگار ولی کف اقیانوس بود یه جایی بود مخزن مانند زیر اعماق آب ها میگفتند از اینجا به بعد دنیایی دیگه است و من تو خوابم خیلی راه اومده بودم تا به اینجا برسم
تا ۹ شب خواب بودم مادرم مداوم صدام میکرد حوصله درس نداشتم فقط برفی بیچاره رو از قفس بیرون اوردم و رفتم حمام
تمامی موکت ها را جویده بود دوباره گذاشتمش تو قفس اتاقم داغون کرده بود شام خوردم اومدم بشینم سر درسم دیدم واقعا حالشو ندارم دیگه کلافه شدم واقعا نمیکشم
لپ تاپو خاموش کردم و دراز کشیدم پا گوشی دوست واتپدم نبود دلم براش تنگ شده عجیبه خیلی عجیب سنش کمه ولی خیلی خوب میفهمه با یکی از دوستام حرف میزدم شاید در نظر خیلی ها امیر پسر بدی باشه چون مشروب میخوره گل میکشه سیگار میکشه اما من که دوستشم میدونم یه دنیا مرام معرفت داره میدونم آبروی یه دختر سرش میشه میدونم براش دیداجتماع مهمه اون ۲ ساله که با دختری در رابطه است که سرطان داره موهاشو زده و هیچ وقت بچه دار نمیشه اما اون دوستش داره و عشقشون رو ستایش میکنم
کاش دانشگاه ها بازشه بتونیم باهم چهارتایی بریم بیرون اون و ملیکا من و رلم بهم گفت رلم پسر آرام و خون گرمیه از دستش نده و من به این فکر میکردم که اینم کی از زندگیم میره بیرون دوستم اومد واتپد عادت دارم مجازی از پشت بغلش کنم یا تو بغلم لم بده
و باهاش آهنگ گوش بدم
بهم گفت بزار هیجاناتت عشق هات و عصبانیت هات و.....نا خودآگاه باشه اگه خودآگاه باشه لذتشو از دست میده
عجیبه برام تونستم باهاش ارتباط بگیرم
میدونی دلم چی میخواد؟
یه لباس خواب نازک تو بهارخواب یه خونه اشرافی یه خط نازک تیره زیر چشمام از خط چشم دیشب موهای مش شده بلند و فرفری ام دورم سینه های پرشیرم و آثار کبودی های کم رنگی روی گردنم و بالای سینه هام ناخن های تمیز و مرتب شده ام و از خستگی به خواب رفتم چون نیمی از شب را روی شوهرم بالا پایین میکردم و نیم دیگه اش را به بچه ام شیر میدادم هوای بهاری دم صبح و من سردم میشه و از پشت بغل میشم
سخته نمیدونم اون کیه همیشه قبلا فکر میکردم مهدیه و بعد از اون رویا پردازی نکردم
اما الان نمیدونم کیه فقط میدونم دوستم داره و لب هامو به آرامی به دهن میکشه و ازم میخواد تو بغلش بخوابم 💗

تلاش آخرWhere stories live. Discover now