باز هم لینکن پارک
دردی بدی زیر شکمم دارم خیلی بد باعث میشه به خودم بپیچم آخه من دوسال پیش یه بار به خاطر عفونت ادراری همین اتفاق افتاد برام البته اون دردش خیلی شدید بود به حتی که یکبار جلوی چشمام سیاه شد و دستام یخ کرد امشبم این اتفاق افتاد ولی نه زیاد خداروشکر الان دردش آرامه
خونه ساکته ۵ ربع کم صبحه همه جا مرتبه و همه خوابن بجز من و برفی همسترم
هنوزم درد دارم با هر نفس
امروز اولین قدم هامو برداشتم اپیلاسیون کردم لباس های گرون قیمتی که گذاشته بودم بعدا بپوشمو پوشیدم اما به پادشاه و اون پیام دادم که وجدانم بهم گفت مگه نگفتم پیام نده از یه طرف دیگم به خودم گفتم من فقط بهشون محبت کردم همین
امروز کل روزو خواب بودم تصمیم داشتم لیست کنم کارهای مورد علاقمو اما گفتم تو گوشیم مینویسم و هر کدوم رو انجام دادم تیک میزنم دوساعت مونده به سال تحویل حس میکنم بازم همه چیز نو میشه
میدونی این ساعتی که ما توش هستیم هیچ جای تاریخ نیست از ۱۲ تا ۷ صبح که سال تحویل بشه عملا هیچ زمانی هیچ روزی نیست اگه بتونیم این تایم ها برای خودمون باشیم خیلی عالیه
دوستم امروز بهم گفت خیلی ساکت شدم خیلی مهربون تر
ممکنه بازم بیشتر تعجب کنن چون امسال سال آخرمه و با تمام وجود عشق میدم و عشق میگیرم فردا بابام پیشمه و دوستش دارم
پادشاه بهم گفت ظلمی که مهدی بهت کرد به خاطر خانواده ات بوده اما من بازم دوستشون دارم
امشب قرار بود باهاش باشم اما خوب....
تا ساعت هفت صبح هنوزم آزادم پس میتونم بازی سکسی کنم😈
کنترلمو از دست دادم ولی عوضش ایده یه چیزی اومد تو ذهنم
پادشاه بهم گفته بود من تخیل قوی دارم میخوام یه کتاب سکسی تخیلی بنویسم
میدونم تا انسان واقعا نخواد تغییر نمیکنه هر چقدر هم بگه فردا یه روز خاصیه من شروع میکنم اما برای من سال نو میشه آغاز یه پایان
میخوام یه سال کامل زندگی کنم میخوام خودمو دوست داشته باشم چیزی ک خیلی وقته یادم رفته
Imagine dragon عالیه الان
صداشو زیاد کنی هوا روشن شده ماه هنوز تو آسمانه پایین آسمان نارنجیه یه هوای تمیز تمام ریه هامو پر میکنه هنوز زیر شکمم درد دارم میدونم بخاطر عفونتمهخوشحالم دردها تمام شدن امشب تو حمام داشتم گریه میکردم گذشته را مرور میکردم دعوا میکردم با خودم زار میزدم شکستم اما بازم اومدم بیرون
من برخلاف اون چیزایی که دیگران میگن دختر قوی هستم و امروز عکس خودمو که دیدم دیدم من خیلی هم زیبام هم قوی ام هنوز عزیزی رو از دست ندادم امشب دردم که گرفت فهمیدم هنوز اعتقادم هستن
من امسال میجنگم برای تمام تجربه ها از بوسیدن های یواشکی پشت درخت گرفته تا سوار شدن به آخرین صندلی قطار تو شهر بازی تا سیگار کشیدن وسط یه خیابان شلوغ تا پوشیدن لباس هایی رنگارنگ که بهم نمیخورن تا بلند کردن ناخونام تا ایستادن جلوی خانوادم تا شکستن تمام تابوهای تو زندگیم
امسال قراره سال ما باشه نه اینکه درد توش نباشه ها نه اینکه سختی نباشه هیچ کدوم خودم میجنگم براش
خودم راحت از کنارش میگذرم دیگه نمیزابم مغزم بهم دستور بده میخوام آرامش رو حس کنم
امیدوارم سالی که پیش میاد رو خوب بگذرونم
نه امیدوار چرا؟
من مطمئنم چون براش تلاش میکنم من یه دختر جنگ جوام من ۲۵ کیلو کم کردم من یه رابطه ۷ ساله داشتم من کنکور بهترین رتبه یکی از بهترین شهر بهترین رشته را آوردم
ارررررههههه
۶ و ۵ دقیقه صبح