Massive thank you🍺من چون فقط از چند تا از پر استفاده ترین هشتگ های واتپد استفاده میکنم که کل دنیا اونارو میزنن , گرفتن هررتبه خیلی سخته من هشتگ فارسی نمیزنم چون از اولش اصا نمیدونستم ک هست
هر کدوم از این رتبه ها از بین میلیون ها بووک گرفته میشه و خیلی از خواننده ها ممنونم که بوکهای منو برا خوندن انتخاب میکننلاست و خیلیا دلشون تنگ شده نه?
■□■□■□■□■□■
دو هفته از اخرین دیدار لویی و هری میگذشت , حتی وقتی برای فکر کردن به اون مرد جذاب نداشت
بر خلاف حرف مادرش اون مجبور شد دو بار به دادگاه بره که نوبت دوم برای هفته ی دیگه بود که مشخص میکرد لویی میخواد با کدوم یکی از والدینش بمونه
لویی کتشو از تنش دراورد و کفش های ورس مشکیشو داخل کمد گذاشت , لباسشو از تنش دراورد
چرخید سمت قسمت تی شرت های داخل اتاق کلازت , یکی از کرمی هارو بیرون آورد و شلوارک مشکی که جیب های پفی و پر از بند و سگک های آهنیش اونو "زیبا" کرده بودن حداقل این نظری بود که لویی داشت
YOU ARE READING
H E L P M E .
Fanfiction❌COMLETE❌ ژانر : تخیلی .ارواح _ رومنس #1-larry #-Harrystyles #1-louis and ... :کمکم کن :چطوری? :من و از دست خودت نجات بده .