:چی بهترین اتفاقه ?
:بستن قرار داد با BR .STON ... روز خوبی اومدی شاید بشه تا یه ساعت دیگه با بزرگترین تاجر صنعت سنگ ملاقات کنی
لویی سرفه ای کرد و سرشو تکون داد
: بنظرتون میشه یه سلامی کرد ?
برنارد لبخندی زد و رو شونه ی لویی زد
:البته که میشه بعد نهار شروع کردن به حرف زدن , یه پروژه ی خیلی بزرگه
همونطور که لویی به اجبار همراه برنارد از اتاق بیرون رفت و داخل اسانسور لوکس شرکت داشت طبقه ی پایین میرفت به حرف های برنارد گوش میداد
:چه پروژه ای?
:کستون کولبرگ یکی از کله گنده های میامی باهامون قرار داد بسته یه خونه براش بسازیم و تحویلش بدیم
:واو همون مردی که یه جزیره به اسم پسرش کرد همونکه هم سن من بود ... جرارد !
:جرمی ... و اره خودشه
لویی وارد بخش طراحی شرکت شد
:ما اینجا طرح ها رو میکشیم , خیلی ها دوست دارن تو طراحی سلیقه ی خودشونو وارد کنن , پس ما ایده های خام و میگیریم , به مهندسامون میدیم تا سلیقه رو به سطح استاندارد برسونن
یکی از برگه های بزرگ روی میز کار رو برداشت و کنار کشید
:مثلا این و ببین , اگه بخایم همچین جایی رو بسازیم چیزی مثل کلونی مورچه ها میشه , مثلا اینجا که پله خورده و میره بالا
یه برگه ی دیگه کشید زیر دستش
:آها اینجا , برای طبقه ی دوم تو تصوراتش اصلا نشون نداده این پله به کجا میخواد برسه مثلا طرف میره بالا و سرش به سقف میخوره و بعد میگه اوه اره .... برمیگرده پایین
لویی لبخندی زد و دستشو جلوی دهنش گرفت
:پس اینجا گیر آدم های عجیبی میفتین , ولی چطوری راضیشون میکنین که ایده هارو استاندارد کنن ?
:نکته ی خوبیه , خیلیا قبول نمیکنن و ما با دو روش از اونا استقبال میکنیم , یک اگه پروژه پول عالی توش باشه توی قرار داد طراح و همینطور تضمین کننده ی کار شخصیه که طرح و داده اسمش قید میشه و شرکت ما کاملا در قبال اتفاقایی که پیش میاد تعهدی نداره , دوم کسایی هستن که تو سطح متوسطی هستن و تعهد هم نمیدن , پس ما فسخش میکنیم و میتونه بره
لویی سرشو تکون داد و بعد اینکه همراه برنارد اون بخش و ترک کردن به جاهای دیگه ی شرکت سر کشید
چهل دقیقه میشد که بدون وقفه برنارد توضیح میداد و لویز همراهش تو طبقه های مختلف در حال تجزیه و تحلیل آیندش بود ... میدونست هیچی آسون نیست اما برای آدمی مثل اون سرو کله زدن با آدمای مختلف قابل تحمل بود ?
KAMU SEDANG MEMBACA
H E L P M E .
Fiksi Penggemar❌COMLETE❌ ژانر : تخیلی .ارواح _ رومنس #1-larry #-Harrystyles #1-louis and ... :کمکم کن :چطوری? :من و از دست خودت نجات بده .