R

1.1K 335 182
                                    

ممنونم گایز #2

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

ممنونم گایز #2


هری از ماشین پیاده شد و به ساعتش نگاه کرد , سرشو بالا گرفت و با دیدن خونه ی رو به روش این سوال بذهنش رسید که اینجا چه غلطی میکنه!

با خودش فکر کرد که لویی براش اتفاق بدی افتاده و نگرانش شده اما همینکه یه قدم به جلو برداشت باز فکر کرد
اون نگران کسی نمیشه , اگه یکی دیگه از کارکن ها هم اتفاقی براش بیفته نگران میشه ?

البته که نگران میشد اما .... میومد خونه اش?

وقتی بخودش اومد که دید زنگ درو زده و یه زن تقریبا مسن درو براش باز کرد

:وقت بخیر خانوم من هری استایلز هستم میشه با لویی تاملینسون صحبت کنم ?

دروتی لبخندی زد و از جلوی در کنار رفت

:بیاید داخل آقا من ایشون و صدا میکنم

خونه تو سکوت کامل بود , انگار هیچ کس جز اون زن اونجا سرو صدا به پا نمیکرد
روی مبل نشست و به ستون ها و بعد کانتر آشپزخونه نگاه کرد

وقتی صدای پا شنید برگشت و به راه پله نگاه کرد

:یکم کسالت داشتن , دارن لباس میپوشن الان میان اقا

:هری , لطفا

:باشه هری , چیزی میل داری? نوشیدنی سرد ,گرم !

:ممنونم , یه لیوان آب

:البته

بعد اینکه دروتی یه لیوان اب برای هری اورد لویی با یه پلیور کرمی که دور آستینهای بلندش خط های مشکی داشت و گرمکن مشکی آدیداسش از پله ها پایین اومد و باعث شد هری لیوان اب و روی میز بذاره و از جاش بلند شه

:لویی!

:عام ... سلام هری

آستین لباسشو از پشت با دست دیگه اش کشید نمیدونست چرا دوست داره به هرچیزی جز هری نگاه کنه و این کارو هم کرد

:اتاقت کجاست ?

لویی سرشو بالا گرفت و وقتی دید هری کاملا جدیه دستشو سمت راه پله ها دراز کرد

H E L P    M  E  .Where stories live. Discover now