قسمت 11 Note Book

67 20 0
                                    

مهمونی به هیچ وجه برای جونگکوک دلچسب نبود . از اینکه بین چند تا زن و مرد با تفاوت نسلی و فکری زیاد بشینه و به حرف های مسخرشون راحع به جدیدترین مدل های مبلمان یا شاخص های فلان بورس گوش بده حالش به هم میخورد .

کلا صحبت کردن با محدوده ی افرادی که میشناخت براش دوست داشتنی تر بود .

کاش هوسوک بود تا حداقل میتونست پیش دوستش باشه . جین هم که رفته بود گوچان به خانواده ی پدریش سر بزنه . احتمالا تنها پسر بیچاره ای بود که کل تعطیلات رو با خانواده ی گرمش!! توی خونه گیر کرده بود .

توی این شرایط حوصله سر بر و ناخوشایند حتی صحبت کردن با اون محافظ هم میتونست بهتر از این باشه!!!

////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

جیمین توی اتاق مشترکش با یونگی نشسته بود و بالهاش رو مرتب میکرد . صبح کمی به خاطر بادهای شدیدی که میوزید تعادلش رو از دست داده بود و بالهاش به سنگ ها کشیده شده بود و الان نیاز به تمیز و مرتب شدن داشتن .

سرش گرم بود که تهیونگ در زد:

پارک ؟

جیمین به کارش ادامه میداد :

بیا تو تهیونگ

تهیونگ وارد اتاق شد و به جیمین نگاه کرد:

یونگ نیست؟

جیمیت با شنیدن کلمه ی یونگ که زیادی برای یه دونگسنگ صمیمیه چشم هاش رو چرخوند :

هیونگت نیست

-احتمالا منم لازم نیست بدونم کجاس

جلو تر اومد و روی تشک کنار جیمین نشست و به کاری که میکرد خیره شد

جیمین خیلی عادت نداشت وقتی بال هاش رو مرتب میکنه تهیونگ بهش خیره بشه پس به پسر کوچیکتر نگاه کرد :

چیزی شده؟

تهیونگ سرش رو تکون داد :

نه فقط حوصله ام سر رفته.......اومدم ازت یه چیزی بخوام

جیمین تعجب کرد :

چی ؟

میخام برم بیرون .

قبل از اینکه جیمین دهنش رو باز کنه دستش رو بالا اورد :

نیومدم اجازه بگیرم که . اومدم بگم میشه خودت یونگی...هیونگ رو داشته باشی؟؟؟واقعا نمیخوام داد و فریاد بشنوم

جیمین واقعا دوست نداشت یونگی دوباره از تهیونگ عصبی بشه برای همین دستش رو چند بار به بازوی ورزیده و جوهری تهیونگ زد :

بمون خونه ته....نامجون به زودی میرسه

-منم به خاطر نامجون هیونگ دارم میرم بیرون پارک. باید براش جشن بگیریم

The Other OneWhere stories live. Discover now