سلام عزیزای دلم
خیلی خیلی معذرت میخوام بابت دیرکرد آپ که با آپ 2 قسمت براتون جران میکنم
دوستتون دارم
////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
این روزها انگار شب زودتر از هر زمستونی از راه میرسید . روزها کوتاه شده بودن و عملا چنج شش ساعت بیشتر از روشنایی روز بهره مند نبودن
اخبار هوا شناسی هم انگار گیج و سردر گم بودن و هرروز احتمال بارش برف و بارون و رعد و برق رو میدادن و از همه ی مردم تقاضا کرده بودن به هیچ وجه سمت ساحل نرن
موج شکنها حالا در فاصله ی نسبتا دوری از ساحل توی دریا دیده میشدن . در این بین هوسوک , جین و جونگکوک اشتیاقشون رو برای راه اندازی گالریشون از دست نداده بودن
هوسوک مشغول طراحی و چخش اعلامیه های تبلیغ افتتاحیه ی گالری چند منظوره ی صخره و موج بود و جونگکوک داشت لوازم مورد نیازشون رو لیست میکرد و سفارش میداد
و جین هم در حال اماده سازی ساختمون بود .
بعد از اینکه چند کارگر رو به ساختمون برده بود تا از عایق بودن سقف مطمئن بشه ] نقشه ی دیوار کشی های داخلی و بخش کافه و مردمی رو هم بهشون داده بود . همینطور باید برای تهیه ی درب ورودی به مرکز کالاهای ساختمانی میرفت
برای احاره دادن فضای کافه اعلامیه داده بود و حالا که از سمت میدون به طرف خونه قدم میزد تلفنش بارها و بارها زنگ میخورد
جواب داد :
بله؟؟.....برای اجاره ی کافه ؟ شرایط زیادی نداره . همین که کافه دار باشید و مجوز بیرید کافیه میتونید کافه رو راه بندازید.....درصد فروشتون رو بعدا صحبت میکنیم.برای دیدن محل فردا ساعت 3 تشریف بیارید به ساختمان گالری هنری صخره و موج ..... ممنونم
اینطور که به نظر میرسید فردا حداقل 6 نفر برای دیدن کافه میومدن .
امیدوار بود کار بازسازی زیاد طول نکشه تا قبل از کریسمس گالری رو راه بندازن
جونگکوک و هوسوک مجموعه های عکس و نقاشیشون رو مرتب و قاب کرده بودن و حالا نویت خودش بود
باید عکسهایی که از سفر اخیرش به طبیعت هاوایی از مردم محلی گرفته بود رو مجموعه میکرد. این مجموعه ی رنگی و شاد میتونست چهره ی گالری رو شادی بخش کنه
باید وسایلش رو میگذاشت و به گالری برمیگشت تا توی آتلیه ی طبقه ی بالا که حالا پر شده بود از بومها و وسایل کارشون , مجموعه اش رو درست و آماده کنه .
توی ذهنش شمرد
کافه , گالری اصلی و بخش مردمی
تا به حال 3 بخش اصلی داشتن....میتونستن گسترشش بدن ...یه بخش برای بچه ها میتونست اتفاق جالبی باشه
YOU ARE READING
The Other One
Fanfictionدنیا جای عجیبیه بیشتر ما فکر میکنیم جهان اطرافمون رو به خوبی میشناسیم و چیزی نیست که از زیر نگاه های جستجوگر و کنحکاومون قسر در رفته باشه اما اینطوری نیست این کهکشان هنوز پره از ناشناخته ها.... ناشناخته هایی که بعضی هاشون خیلی خیلی به ما نزدیکن 💥 *...