قسمت سی ام: بازجویی

5.4K 813 437
                                    

جیمین،با عجله "هیونگ بیا بیا" گویان هوسوک رو دنبال خودش به اتاق خودشون کشوند و به محض ورود،تهیونگ با ضرب در رو بست و دست به سینه جلوی در ایستاد!

نگاه متعجب هوسوک بین دوقلوها می چرخید که جیمین به صندلی ای که وسط اتاق قرار داده بودند اشاره زد:

_بشین آقای کیم!

برادر بزرگتر درحالیکه میخندید روی صندلی نشست:

+آتیش سوزوندن جدیده؟؟

تهیونگ جدی جواب داد:

×خیر!

و به جیمین اشاره زد:

×افسر کیم!

جیمین سری تکون داد و رو به روی هوسوک ایستاد:

_اینجا فقط ما سوال می کنیم آقای کیم!

هوسوک با لبخند گشادی سر تکون داد:

+متوجهم افسر کیم!

جیمین،"خوبه"ای گفت و به تهیونگ اشاره زد که اوضاع سفیده و میتونه از در فاصله بگیره و جلو بیاد.

تهیونگ،کمی جلوتر اومد و پرسید:

×یونگی هیونگ...

با چشم غره جیمین حرفش رو اصلاح کرد:

×عاممم..منظورم کیم یونگیه!کیم یونگی کجا رفت؟

هوسوک،خندید:

+اوه پس قضیه اینه!نمیدونم..از خودش بپرسید!

تهیونگ،چشم هاش رو ریز کرد و تذکر داد:

×اینجا فقط ما دستور میدیم آقای کیم!

هوسوک دستهاش رو بلافاصله بالا برد:

+اوه!بله بله!متاسفم آقایون!

جیمین سر تکون داد:

_با اون دختره رفت نه؟همون خیلی خوشگله!

تهیونگ حرفش رو کامل کرد:

×جی سان وو؟

هوسوک با چهره ای که سعی میکرد جدی باشه شونه بالا انداخت:

+باور کنید نمیدونم راجع به چی صحبت میکنید!!

تهیونگ،به سمت هوسوک خم شد و جواب داد:

×داری دروغ میگییی کیم!!

هوسوک ابرویی بالا انداخت:

+جوابتونو میدم اگه جوابمو بدین!

جیمین و تهیونگ برای لحظه ای با تردید به هم نگاه کردند و در نهایت جیمین به حرف اومد:

_قبوله..بپرسید آقای کیم!

هوسوک،کمی به جلو خم شد و پرسید:

+چرا از خود کیم یونگی نمی پرسید آقایون؟

ஜ 𝑻𝒉𝒆 𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝒔𝒂𝒗io𝒓𝒔 ʚϊɞ 𝑵𝒂𝒎𝒋𝒊𝒏 ஜ( Completed )Where stories live. Discover now