chapter 12

634 76 113
                                    

(شخص سوم)
چند هفته ای بود که جیمین سخت مشغول ورزش بود رسما جز تمرین هیچ کاری نمیکرد.

شنبه بود و جیمین که دیروز تمرین های خیلی سختی رو انجام داده بود، هنوز خواب بود در حالی که چهار بعد از ظهر بود. بقیه توی آشپزخونه دور میز نشسته بودن و کوک هم داشت ناهار درس میکرد.

ته+ الکس بهت گفتم که اگر لپا و روناش آب شه نابودت میکنم! لپاش داره آب میشه!

الکس÷ خب توعم حالا گاییدی مارو با اون لپاش. اب نمیشه نترس من فقط دارم رو عضله های شکمش کار میکنم کاری به رون و لپ ندارم.

اریکا در حالی که با وردنه ی روی میز بازی میکرد گفت:

اریکا= حالا نگفتی تاتا راجب اون مورد میخوای چیکار کنی؟؟

کوک× باز بی خبر از من چیکار میخواید بکنید؟؟؟........ایییییی سوختمممممم!

دستشو چسبوند به گوشه ی ماهیتابه و جیغ کشید.

÷ میدونی این تقاص فزولی هات بود😑

کوک در حالی که پرید روی کابینت بغل سینک و دستشو زیر اب گرفت، فاکی به الکس نشون داد و روشو سمت تهیونگ کرد:

× ته چیکار میخوای بکنی؟؟

+ بابا موضوع اینه. این بشر با اینکه قشنگ ساخته شده از لحاظ هورمونی و اینا....البته به لطف کوک....( نگاهشو به کوک داد و اونم طوری کرد که انگار یه جمعیت دارن تشویقش میکنن: ممنونم ممنونم من متعلق به همه ام😎😎) داشتم میگفتم🙄.....ولی هنوز خجالتی عه! دیگه نمیدونم چه غلطی باید کنم! اگر حشری نباشه بهش دست بزنی آب میشه میره زیر زمین😐

همشون حالت متفکر به خودشون گرفتن تا راه حلی پیدا کنن. اخر سر بعد چند دیقه اریکا محکم کوبید رو میز و داد زد:

= فهمیدمممم!

همشون شش متر پریدن بالا و کوک هم از رو کابینت شوت شد پایین.
+ ای کیر خر تا ته بره تو حلقت حرومی!
الکس دستشو دراز کرد و رون اریکا رو محکم فشار داد:

÷ یه بار دیگه جیغ بزنی عزیزم یجوری میکنمت تا یه هفته لنگ بزنی!

= غلط کردم🥺🥺 خب بزارید زر بزنم. اون روی جنده ی جیمین رو از بدنش میکشیم بیرون بهش یاد بده ایزی ایزی تامام تامام😁

همشون ودف طوری داشتن نگاهش میکردن.

× چی میگی اری؟؟😐

= بابا جان گوش کنید خبرتون بیاد الهی من راحت شم! مگه ما سه تا توانایی جداسازی شخصیت انسان ها و تبدیل اون شخصیت به یه انسان دیگه رو نداریم؟؟؟؟

+ چرا داریم.

= خب دیگهههه! ما وجه جنده ی جیمین که توش هیچ تاثیری نداره رو میکشیم بیرون. وقتی که به حالت انسانی درومد، مجبورش میکنیم به جیمین واقعی یاد بده که چجوری تیپ ایده ال ته باشه. بعد وقتی کارمون تموم شد دوباره هردو تا جیمینو میکنیم تو هم.

Oppressed Devil Donde viven las historias. Descúbrelo ahora