chapter 10

1K 103 221
                                    

خب گایز اولش هشدار دادم که این پارت، پارت کثیف و خیسی میباشد اگر دوس ندارید نخونید که بعدا نیاید منو جر بدید💦😐
.....
سه هفته ای از سرک کشیدنش به اتاق تهیونگ میگذشت و تغییرات اساسی ای رو میشد به لطف کوک در جیمین دید.
اون روی مظلومش رو دیگه کمتر نشون میداد و پررویی ازش میبارید!
به گی پورن شدیدا معتاد شده بود!
و البته هروقت پورن میدید، دیگه براش مثل دفعه ی اول ترسناک نبود. به جاش با خودش ور میرفت!
و جدیدا زیاد دور تهیونگ میپلکید تا توجهشو جلب کنه ولی تهیونگ بازم بی محلی میکرد بهش.
از این رفتار تهیونگ داشت به جنون میرسید. یعنی تهیونگ فقط میخواست انتقام متصل شدن خودش به جیمین رو از اون پشرا بگیره و الان دیگه جیمین براش مهم نیست؟؟؟؟

ولی خب هیچکس از نقشه ی شوم تهیونگ خبر نداشت. جز کوک. نقششون از این قرار بود، تهیونگ به جیمین بی محلی کنه و هواییش کنه. حس حسودیش رو بیدار کنه و از اونور جونگ کوک روی رفتارش کار کنه. ولی خب این وسط یه کوچولو زیاده روی کرده بود و به جای یکم........خیلی زیاد جیمین رو حشری و هورنی کرده بود! طوری که اگر یه شب هم پورن نمیدید و خودشو خالی نمیکرد، میمرد! ولی تهیونگ از این موضوع اصلا ناراحت نبود. فقط دلش نمیخواست مطیع بودن جیمین از بین بره. دوس داشت هرکاری که میگه رو جیمین بکنه و این پرروگریش مانع تبعیتش نشه.
.
.
.
.
.
اریکا و الکس و کوک تصمیم داشتن برن بیرون و یکم بگردن. لباساشونو پوشیده بودن و اماده بودن تا ته و جیم هم بیان ولی ته از پله ها پایین اومد و گفت که جفتشون نمیان. البته از طرف جیمین سرخود حرف زد چون جیمین چند روزی بود که خودشو تو اتاق حبس کرده بود و توی این مدت فقط واسه ی یه وعده غذا اومده بود بیرون. فکر میکرد شاید با این روش توجه تهیونگ جلب شه.

پس بچه ها خودشون تنها رفتن و جیمین و تهیونگ خونه تنها موندن.....

جیمین دلیل رفتارای اخیرش رو نمیفهمید. چرا دقیقا توجه و علاقه ی تهیونگ رو میخواست؟؟؟ دلش میخواست مثل قبل تهیونگ بزور بشونتش روی پاش و باهاش ور بره. دلش برای بوسیدن گونه ی داغش تنگ شده بود. ولی اصلا نمیفهمید چرا این احساس هارو داشت. و حتی دلیل تصور کردن خودش و تهیونگ رو جای پورن استار ها نمیفهمید!!!!! شدیدا دلش میخواست تهیونگ لمسش کنه. گی نبود ولی باید به خودش اعتراف میکرد که تهیونگ تبدیلش کرده به یه هورنی گی بدبخت که ضربان قلبش به جای توی سینش زدن توی سوراخش و دیکش میزد!

توی اتاقش نشسته بود و توی لب تاب دنبال دانلود کردن پورن های جدید واسه ی یک هفته میگشت. جدیدا فقط با یه تیشرت گشاد و سفید و بدون شلوار توی اتاقش مینشست. صدای باز و بسته شدن در ورودی خونه رو شنید و صدای خداحافظ گفتن فقط سه نفر، الکس و اریکا و کوک. یعنی تهیونگ خونه بود؟؟؟

(جیمین)
بنطر میرسید همشون رفتن جز تهیونگ. پتوی سفید رنگم رو از روی کشیدم کنار و به خودم نگاه کردم. شت تو این چند روز از بس جق زدم دیگه واسه راحتی شلوار پام نمیکنم....ولی اصلا حال نداشتم شلوار پام کنم پس همونجوری رفتم پایین.

Oppressed Devil Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang