4

728 107 55
                                    

«باید برم پیش روانشناس!»
-تهیونگ

+بر خودم متأسفم، شدم عین یه پسر بچه‌ی تازه به دوران رسیده ی کونی
-چرا مگه چیشده؟

گوشی رو داخل جیب شلوارش گذاشت و هندزفری تو گوشاش و محکم کرد و لباسارو چپوند تو ماشین لباسشویی...

+بابا دیشبو میگم، باورت میشه آخرش مجبور شدم مسکن بخورم بخوابم؟
-چرا نه، منم دیشب توهم زدم سایه دیدم

در یخچال و باز کرد و ظرف غذایی رو برداشت و اونو داخل ماکروویو گذاشت...

+جدی؟ از آخرین باری که سایه دیدی فکر کنم یکی دوسال میگذره

کمرشو به کابینت تکیه داد و به ماکروویو خیره شد...

-آره بعد ازون باری که رفتم روانشناس و اون قرصا رو مصرف کردم دیگه ندیدم
+پس شاید واقعا توهم زدی
-آره احتمالا همین طوره

با صدای ماکروویو دستگیره ای برداشت و ظرف غذا رو خارج کرد، شام دیشب به دست پخت مامانش بود که الان که ساعت ۱۲ ظهر بود و از طرفی هم یه نیم ساعتی میشد که بیدار شده بود، تصمیم گرفت صبحونه و ناهار و یکی کنه...

البته از ته دلش میخواست این نیم ساعت هم می‌خوابید چون حس میکرد خیلی وقته درست حسابی نخوابیده و توانایی خوابیدن تا ۲ ظهر رو هم داشت، اما این جیمین بود که با زنگ زدن بهش بیدارش کرده بود تا عین دخترا باهم مهمونی دیشب و بررسی کنن!

+دیدی یونگی چقد جذاب شده بود؟

قاشقی پر کرد و داخل دهنش گذاشت و بعد از یکم جوییدن با دهن نیمه پر گفت:

-اره خیلی تغییر کرده بود، ولی تو که تمام حواست به یونجون جونت بود اصلا به برادرش نگاهم انداختی؟

قوطی نوشابه رو باز کرد و یه قلب ازش خورد...

+معلومه که بهش نگاه کردم، بعدشم، تو داری به یونجون حسودی میکنی؟
-نهههه حسودی بر چی؟ من داشتم راجب یونگی حرف میزدم
+اره از نه گفتنت کاملا مشخصه، ببین تهیونگ، دارم از الان بهت میگم حق نداری بهش حسودی کنیا فهمیدی؟ هیچ خری نمیتونه جای تورو برام بگیره پس این کونی بازیا رو بزار کنار
-خیل خب بابا

تهیونگ چشم غره ای به رو به روش رفت و تصور کرد که جیمین رو به روش نشسته و حتی بهش دهن کجی هم کرد! اما جیمین پشت خط نشسته بود و فکر میکرد ممکنه که تهیونگ الان از حسودی و ناراحتی لباشو قنچه کرده و مثل بچه ها قهر کرده!

+میدونی دارم به چی فکر میکنم؟ به اینکه بکهیون و چانیول چقد راحت رابطشونو نشون دادن، خیلی دلم میخواد بدونم واکنش خانواده هاشون چی بوده، اصلا خانواده هاشون میدونن که گی‌عن؟
-رابطشون خیلی قشنگ بود، ولی به قول تو خیلی دوست دارم بدونم که این به ظاهر قشنگه یا اینا از درون دارن بخاطر حرف ها و نگاهای بقیه اذیت میشن؟
+بقیه به یه ورم، خانواده مهمه!

Real Illusion | KookvOù les histoires vivent. Découvrez maintenant