30.payback

298 76 27
                                    

جه بوم دخترش رو بغل کرد و گونه اش رو بوسید.لبخند زد و بعد از تکون دادن دست برای دوربین سوار ماشینش شد

امروز همون روز خاص بود.قرار بود بره به دیدن پدر و مادرش و بذاره دخترش رو ببینن

و اگه یکم خوش شانسی بیاره میتونه مارک رو هم ببینه

واقعا میخواست به خاطر اینکه اونجوری بهش خیانت کرده یه مشت توی صورتش بکوبه اما برنامه های دیگه ایی داشت

اون روز، روز شانسش بود چون به محض اینکه وارد خونه شد با هیونگ عزیزش# رو به رو شد

_تو!!!!

قفسه ی سینه ی مارک تند تند بالا پایین میشد.اون عصبانی بود

جی بی نیشخندش رو مخفی نکرد! زمان این بود که تقاص کارهاش رو پس بده.اون نمیتونه خیلی راحت به جین یونگ اسیب بزنه و بعد عقب بکشه

_چی شده هیونگ؟اتفاق بدی برات افتاده؟نامزد ات چیزی گفته که باعث ناراحتیت شده؟یا شایدم بوی خاصی رو ازش حس کردی؟منظورم الفاته

_چطور جرات کردی؟ایم جه بوم!چطوری جرات کردی همسر اینده ام، جفت اینده ام رو لمس کنی؟

_ جکسون قرار نیست جفت تو باشه!قرار نیست باهات ازدواج کنه! دقیقا همونطور که من برنامه ریخته بودم

_چه مشکل لعنتی ایی پیش اومده؟

اقای ایم در حالی که به دو نفرشون نگاه میکرد پرسید

_پدر این جازمین ه نوه ات! ( رو به بچه ) به پدر بزرگت سلام کن

به سمت پدرش رفت و اجازه داد دخترش رو بغل کنه

_ فرار نکن ترسو

مارک داد زد

_ یه چیزی داره میسوزه

جی بی به نظر سرگرم شده بود ولی لبخندی رو لباش نبود

_من گذاشتم جین یونگ رو داشته باشی چون فکر میکردم شما دوتا عاشق هم اید

اقای ایم با گیجی بهشون نگاه کرد

_ ولی تو چیکار کردی؟قلبش رو شکستی!باهاش بازی کردی!انتقامت رو از پدرم برای ندادن کمپانی بهت گرفتی! تو، هیونگ عزیز من، به خاطر ضعف و ناامنی خودت من رو فدا کردی! زندگی ام رو خراب کردی!ازین چهار سال که من رفته بودم و همه در موردم حرف میزدن لذت بردی؟

_ خفه شو

بدن مارک از روی عصبانیت میلرزید

_ واقعیت داره مارک؟

اقای ایم با چشمای گشاد شده پرسید

_ چرا جوری رفتار میکنی که انگار نمیدونی پیرمرد؟

این مارک بود؟اره اون بود! بالاخره داشت خود واقعیش رو نشون میداد

_ تو همه چیز رو از من گرفتی! هرچیزی که لایق اش بودم! حق ام رو ازم گرفتی! فقط چون پسر ات یا یه الفا نبودم!مهم نبود چند بار بهم لبخند میزدی و میگفتی بهم افتخار میکنی اخرش همه اش بازی بود! اخرش قرار نبود چیزی که مال منه رو بهم بدی!پس باید خودم ازت میگرفتمش یا حداقل کاری میکردم که تو زجر بکشی

bittersweet / JJPWhere stories live. Discover now