29.ending

322 74 38
                                    

جین یونگ جه بوم رو دوست داشت.میدونست که داشت.دقیقا به خاطر همینه که وقتی بین بازوهای جی بی بود نمیتونست به هیچ چیز دیگه ایی فکر کنه. میتونست ببینه که نسبت به بقیه چقدر متفاوت با اون رفتار میکنه.این قلبش رو گرم میکرد. زوج بودن با جه بوم تنها چیزی بود که بهش فکر میکرد.جی بی بر خلاف پدر و مادرش هیچ وقت مجبورش نمیکرد کاری که دوست نداره رو انجام بده.جه بوم متفاوت بود

بعدش مارک ظاهر شد. لبخند و چشمای مهربونش که فقط به اون خیره شده کورش میکرد

کی و چجوری اولین بار همو بوسیدن؟جین یونگ یادش نمیومد.مارک یه فرشته بود که مطمئن میشد جین یونگ بهشت رو روی زمین تجربه کنه

لمس اش نرم و صدای بم اش ارامش بخش بود

قبل از اینکه بفهمه چه اتفاقی داره میوفته عاشقش شده بود

نمیتونست صبر کنه تا ببینتش و باهاش حرف بزنه.به صدای خنده هاش اعتیاد پیدا کرده بود. اون مثل یه بچه معصوم بود

همه چیز عالی بود!اون خوشحال بود! مارک هم خوشحال بود و جه بوم....

جه بوم؟

جین یونگ اونو به خاطر نمیاورد! حالا زمانی که باهم میگذروندن محدود شده بود! جه بوم مدام میگفت که به خاطر اماده سازی مراسم سرش شلوغه! جین یونگ میخواست ازش عصبانی باشه ولی زمانی که میتونست با مارک باشه طولانی تر شده برای همین یه جورایی ممنون بود

بعضی وقتا جه بوم رو میدید و از یه چیزی مطمئن بود و اونم اینکه وقتی با جه بوم بود نمیتونست به هیچ چیز دیگه ایی فکر کنه! ذهنش،بدنش و قلبش همگی اسم اونو فریاد میزدن و یه لمس کوچیک و ساده اونو به بهشت میبرد.نمیدونست جه بوم چطوری اون کار رو میکنه

جین یونگ شروع کرده بود به مقایسه ی اون دوتا باهم

مارک شیرین و دوست داشتنی بود.همه دوستش داشتن و اونو به عنوان یه مرد خوب میشناختن.کسی که به اقای ایم و همسرش بر خلاف پسرشون حس افتخار میداد

هیچ کس جه بوم رو به خاطر خودش دوست نداشت جز چنتا دوست صمیمی که خیلی خوب میشناختنش.بقیه به خاطر پول پدرش، ژن هاش و ظاهرش میخواستن بهش نزدیک بشن

تنها چیزی که بهش فکر میکردن خودشون بودن و در حقیقت به جه بوم اهمیتی نمیدادند

این جین یونگ رو عصبانی میکرد و در عین حال دلش برای جه بوم میسوخت

_من فقط به این نیاز دارم که تو باورم داشته باشی و کنارم باشی جین یونگی! بقیه اهمیتی ندارن

جه بوم یه روز بهش گفته بود

یه مدت بعد جین یونگ نمیتونست بدون مارک زندگی کنه.مثل اینکه اون هوا بود و جین یونگ برای زنده موندن به وجودش نیاز داشت

bittersweet / JJPHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin