جین یونگ برای اولین بار از استدیو جی بی دیدن کرد و با دیدن اون همه تجهیزات سورپرایز شد
(اون واقعا عاشق موسیقیه )
با خودش فکر کرد
کنار یجی که هردوتاشون به صدای جی بی گوش میدادن روی کاناپه نشست
_واقعا امیدوارم اوپام یه خواننده ی معروف بشه! اونجوری میتونم توی صورت کسایی که چشم دیدنش رو ندارن بکوبمش! همه عاشقش میشن و اونم میگه بچ من خودم یکی رو دارم! جین یونگ اوپا تو به خاطر همسرش بودن کلی ادم ازت متنفر میشن!
جین یونگ خندید و سرشو تکون داد
_این برای من خطرناک نمیشه؟
_اوه باورم کن! تا وقتی برادرم کنارته هیچ اتفاقی برات نمیوفته
ولی کی قرار بود از جین یونگ در برابر جی بی محافظت کنه؟ هیچ کدومشون به این فکر نکردن!
_تقریبا وقت ناهاره! میرم یه چیزی برای خوردن بگیرم چیزی میخوای؟
یجی پرسید
_پیتزا عالیه
یجی رفت و جی بی کار ضبط اش تموم شد و از اتاق ضبط بیرون اومد. با دیدن جین یونگ اونجا تعجب کرد اما خوشحالی اش از تعجب اش خیلی قویتر بود
_میشه امضاتون رو داشته باشم؟
جین یونگ بلند شد و با لبخند دندون نمایی پرسید
جی بی خندید و اروم روی سینه اش زد
_از کجا فهمیدی اینجام؟
_یه پرنده بهم گفت
_احتمالا اون پرنده اسمش ایم یجی نبود؟
_ممکنه باشه
جین یونگ به جی بی نزدیک شد و دستاشو روی سینه اش گذاشت
_سلام جه بوم شی
_سلام جین یونگی! فقط من اینطوری فکر میکنم یا زیاد میای دیدنم؟ نه که خوشم نیاد ولی نباید الان به پدرت کمک کنی؟
_اون داره بهم اسون میگیره! بهرحال من دارم با پسر بهترین دوستش ازدواج میکنم و اینکه ما خیلی خوب با هم کنار میایم حتی خوشحال ترش میکنه
_کی فکرش رو میکرد ما همچین رابطه ی خوبی با هم داشته باشیم! حتی خوابم نمیدیدم که یکی مثل تورو به عنوان همسر دوست داشتنی ام، پارتنر اینده ام کنار خودم داشته باشم! و باهات یه خانواده تشکیل بدم
جین یونگ گونه هاش گل انداخت
_منم فکر نمیکردم با کسی مثل تو ازدواج کنم! مردی که در ظاهر مثل سنگه ولی قلبی از طلا داره! درواقع من از پدر و مادرم ممنونم که تورو برام انتخاب کردن
جه بوم دوباره لبخند زد و پیشونی جین یونگ رو بوسید
(عاشق شدن اینجوریه؟ همیشه همینقدر زیباست؟اینقدر گرم؟اینقدر ملایم)
YOU ARE READING
bittersweet / JJP
Romanceمجری: اینم یه سوال هیجان انگیز. بهمون یه داستان دیوونه کننده از گذشته ات بگو که فن هات ازش خبر ندارن دِف: من از یه مراسم ازدواج فرار کردم ! مجری ( خندیدن): واقعا؟؟ عروسی کی بود؟؟؟ دِف (نیشخند): خودم داستانی که دِف خواننده و بازیگر مشهور راز بزرگش...