خب ازین پارت به بعد فلش بک میخوره به اول ماجرا تا همه چیز مشخص بشه ^^
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
_خب...نظرت در مورد نامزدت چیه جه بوما؟
در حالی که پشت میز نهارخوری نشسته بودن، مارک پرسید.پدرو مادرش از گوشه ی چشم نگاهی بهش انداختن و به خوردن ادامه دادن
یجی 14 ساله با نگاه جدی به برادرش نگاه کرد.اون میخواست مردی رو که قراره با جه بوم ازدواج کنه رو ببینه ولی دیروز توی پارتی نبود
_...اون...خوش قیافه اس.
جه بوم بعد از یه مکث کوتاه به سادگی گفت
مارک خر خر کرد و یجی تقریبا بهش پرید
_اوپا!!من یه گزارش درست و حسابی میخوام نه یه کلمه
جی بی نگاه عاقل اندر سفیه ایی به دختر انداخت
_چجوری قراره یه بیوگرافی کامل بهت بدم درحالی که خودم فقط یه بار دیدمش؟
_اروم باش برادر!
مارک خندید و روی شونه اش زد
🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉
_چی؟تو قراره چیکار کنی؟
جین یونگ گوشاش رو پوشوند وقتی که بم بم با صدای بلند داد زد
_قراره ازدواج کنم
به ارومی تکرار کرد
_چرا؟کِی؟چجوری؟
_دیروز فهمیدم!انگار پدرو مادرامون همین الانشم تصمیمشون رو گرفتن! اون یه الفا با ژن های خاصه!خوشقیافه اس و باید اعتراف کنم دوست داشتنی البته اصلا اجتماعی نیست و این باعث میشه مردم همیشه قضاوت اش کنن!اسمش جه بومه
_دیک اش چی؟بزرگه؟
بم بم با اشتیاق پرسید!حالا که فهمیده بود اون ژن های خاص رو داره براش جالب شده بود
جین یونگ چشماش رو گشاد کرد
_خجالت بکش!گفتم ما دیروز توی پارتی همو دیدیم!از کجا بدونم دیک اش چه اندازه اییه؟میتونی برای یه بارم شده در مورد دیک مردم فکر نکنی؟خیلی احمق بودم که قبل از هرکسی با تو در این مورد حرف زدم
جین یونگ چشماش رو چرخوند
بم بم خندید و پاهاشو روی هم انداخت
_ازش خوشت میاد؟
_به حرفای خودت گوش میدی؟یا حرفای من ؟برای جواب دادن به این سوال خیلی زوده
_ازش عکس داری؟
_اره
جین یونگ کیفش رو باز کرد و عکس جه بوم رو روی میز گذاشت
KAMU SEDANG MEMBACA
bittersweet / JJP
Romansaمجری: اینم یه سوال هیجان انگیز. بهمون یه داستان دیوونه کننده از گذشته ات بگو که فن هات ازش خبر ندارن دِف: من از یه مراسم ازدواج فرار کردم ! مجری ( خندیدن): واقعا؟؟ عروسی کی بود؟؟؟ دِف (نیشخند): خودم داستانی که دِف خواننده و بازیگر مشهور راز بزرگش...